شعیب بهمن در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی در خصوص رزمایش مشترک ایران، روسیه و چین موسوم به رزمایش مرکب دریایی معتقد است که علاوه بر شکست تمام تلاشهای آمریکا برای انزوای ایران به واسطه برگزاری رزمایش مرکب دریایی، اکنون تهران به نقطه ای رسیده است که می تواند با برگزاری این دست رزمایشها به صراحت نشان دهد که در حال ایجاد یک پوست اندازی نظامی و امنیتی است که در موقع لزوم می تواند توازن قوا را در منطقه تغییر دهد.
آیا تهران، مسکو و پکن به دنبال ایجاد بلوک جدید نظامی – امنیتی در منطقه هستند؟!
گفت و گو از عبدالرحمن فتح الهی، عضو تحریریه دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی – از روز جمعه رزمایش مرکب دریایی سه جانبه ایران، روسیه و چین در شمال اقیانوس هند با پهلوگیری شناورهای این دو کشور در بندر شهید بهشتی چابهار (شمال اقیانوس هند و دریای عمان) آغاز شد. برای اولین بار است که نیروی دریایی ایران اعم از نیروی دریایی ارتش و سپاه، رزمایشی را در این سطح و در کنار ۲ کشور قدرتمند در حوزه سیاسی، اقتصادی، دریایی، نظامی و عضو شورای امنیت سازمان ملل برگزار میکند. آن هم در شرایطی که که چند ماه قبل آمریکاییها ادعا کردند در حال شکل دادن به ائتلافی در خلیج فارس به منظور حراست از امنیت انتقال انرژی در این منطقه هستند. اما با برگزاری رزمایش مرکب دریایی این ظن تقویت می شود که آیا روسیه، چین و ایران در حال ایجاد یک بلوک جدید نظامی و امنیتی در برابر آمریکا در منطقه هستند؟ اگر چنین است آینده منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان در این صف بندی و بلوک بندی جدید نظامی چه خواهد بود؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات، گفت وگویی را با شعیب بهمن، پژوهشگر مسائل روسیه و کارشناس امور بین الملل ترتیب داده است که در ادامه میخوانید:
برای اولین بار است که جمهوری اسلامی ایران با دو ابرقدرت جهانی (چین و روسیه) یک رزمایش مشترک برگزار میکند؛ برگزاری این رزمایش در حوزه تنگه هرمز و دریای عمان، آن هم در شرایطی که اخیراً ایالات متحده آمریکا برای ایجاد ائتلافی نظامی در این منطقه به منظور آنچه حفاظت از نفتکش ها و کشتی های تجاری بین المللی خوانده است، تلاش میکند، آن را به شدت پر اهمیت کرده است که با توجه به بازخوردهای رسانهای و نیز حجم مواضع شخصیتهای بین المللی می توان تا اندازه ای به اهمیت برگزاری این رزمایش سه گانه پی برد. اما به طور جزئی تر و دقیق تر اهمیت برگزاری این رزمایش به چه عامل و یا عواملی باز می گردد؟
چنان که شما اشاره کردید اهمیت رزمایش مرکب دریایی به دلیل حضور دو ابر قدرت به نام روسیه و چین است. لذا ترکیب کشورهای شرکت کننده در این رزمایش سه گانه به موازات اتفاقات و تحولاتی که در منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان در ماه های اخیر روی داده باعث شده است که این رزمایش، هم برای خود شرکت کنندگان آن و هم برای دیگر کشورهای منطقهای و فرامنطقهای اهمیت بسیار جدی پیدا کند. اما به طور دقیق تر نکته اول در خصوص اهمیت این رزمایش به منطقه برگزاری آن برمیگردد. چرا که به عقیده من اهمیت استراتژیک تنگه هرمز و دریای عمان و جایگاه ژئوپلیتیکی این منطقه نزد بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، رزمایش مرکب دریایی را برای این بازیگران بسیار جدی و پراهمیت کرده است. چرا که تنگه هرمز، دریای عمان و اقیانوس هند از اهمیت راهبردی در سیاست خارجی این کشورها برخوردار است. به هر حال علاوه بر مسئله نقل و انتقال کالا و انرژی، نکته مهم دیگر مسئله سیطره امنیتی بازیگران بر این منطقه است که می تواند دست آن را در تحولات بالاتر ببرد. لذا این منطقه همواره در یک بستر از تنش و بحران به سر برده است.
نکته دوم در رابطه با اهمیت این رزمایش به انحصار شکنی آن باز می گردد. چون برگزاری رزمایش مشترک مرکب دریایی با حضور سه کشور ایران، روسیه و چین در واقع به نوعی انحصار برگزاری انواع رزمایش های نظامی را که به نوعی در اختیار کشورهای غربی بوده است، شکست. در این راستا طی سالهای اخیر هر رزمایشی که در این منطقه برگزار شده، یک طرف آن با حضور ایالات متحده آمریکا بوده است و در طرف دیگر آن برخی از کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس شرکت داشته اند که همسویی جدی با سیاست های کاخ سفید دارند. پس انحصار شکنی که در قالب برگزاری رزمایش مرکب دریایی صورت گرفته اکنون نگرانی جدی در میان مقامات سیاسی و نظامی آمریکایی و برخی از کشورهای منطقه ایجاد کرده است. چراکه این رزمایش حکایت از این دارد که بازیگران جدیدی در منطقه به فکر اجرای طرح ها و برنامه های خود هستند که مواضع و دیدگاه هایی مخالف با آنها دارند.
نکته سوم در خصوص اهمیت رزمایش مرکب دریایی به ابتکار عمل جمهوری اسلامی ایران باز می گردد. چرا که واقعیت این است برگزاری این رزمایش به ابتکار و پایهگذاری تهران انجام شد، آن هم در شرایطی که ایالات متحده آمریکا در طول بیش از یک سال و نیم گذشته انواع و اقسام فشارها و تحریمها را علیه تهران به کار بسته است که ایران را در یک انزوا و تنگنای سیاسی و دیپلماتیک قرار داد تا به نوعی جمهوری اسلامی ارتباط خود را با جامعه جهانی از دست دهد. لذا برگزاری این رزمایش با پیشنهاد ایران و مشارکت دو ابرقدرت جهان یعنی روسیه و چین نشان می دهد که تمام تلاشهای آمریکا برای انزوای ایران شکست خورده است.
از طرف دیگر باید به این نکته نیز اذعان کرد که علاوه بر شکست تمام تلاشهای آمریکا برای انزوای ایران، اکنون تهران به نقطه ای رسیده که می تواند با برگزاری این دست رزمایشها به صراحت نشان دهد که در حال ایجاد یک پوست اندازی نظامی و امنیتی است که در موقع لزوم می تواند توازن قوا را در منطقه تغییر دهد.
اما برگزاری این رزمایش به چه معناست؟ آیا تهران، مسکو و پکن به دنبال رقابت با واشنگتن و در نهایت ایجاد یک بلوک جدید نظامی – امنیتی در منطقه هستند؟ اگر چنین است آینده منطقه خلیج فارس، تنگه هرمز، دریای عمان در این صف بندی و بلوک بندی جدید نظامی چه خواهد بود؟
اگرچه در در پاسخ به سوال قبلی شما از اهمیت بالای برگزاری این رزمایش مشترک سخن گفتم، اما باید این نکته را هم یادآور بود که برگزاری این رزمایش با اهمیت لزوماً به معنای شکلگیری یک بلوک جدید نظامی و امنیتی در منطقه با حضور چین، روسیه و ایران نیست. چرا که اساساً در شرایط فعلی هیچ کدام از کشورهای مشارکت کننده در این رزمایش به دنبال ایجاد یک بلوک نظامی و امنیتی در منطقه نیستند. اما در عین حال باید اذعان کرد که تهران، پکن و مسکو شدیدا متمایل هستند که توان، ظرفیت و استعداد نظامی و امنیتی خود را در قالب یک رزمایش مشترک به رخ بازیگران مقابل بکشند تا از این طریق بتوانند به یک موازنه قوا در این منطقه حساس دست پیدا کنند. به بیان دیگر اکنون تهران، مسکو و پکن با برگزاری این رزمایش سعی دارند به ایالات متحده آمریکا، برخی از کشورهای اروپایی و تعدادی از بازیگران عربی حاشیه خلیج فارس این نکته را یادآور شوند که از این پس برای ارزیابی تحولات منطقه و در ادامه اجرای هر گونه برنامه و طرحی باید ظرفیت بالای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی ایران، روسیه و چین را نیز در کنار دیگر پارامترها و عوامل مورد ارزیابی قرار دهند. با وجود تمام این نکات باز هم تکرار می کنم که ایران، چین و روسیه به دنبال ایجاد بلوک نظامی در قالب برگزاری رزمایش نیستند. اما در عین حال شاهد افزایش میزان هماهنگی و همکاری های نظامی میان این سه کشور در قالب برگزاری این دست رزمایشها خواهیم بود. کما اینکه قرار است مشابه همین رزمایش در آب های مجاور چین و آب های مجاور روسیه در آینده نزدیک برگزار شود. بنابراین به صورت نوبه ای و چرخشی برگزاری این دست رزمایش ها توان پاسخ گویی و توان توازن قوای نظامی و امنیتی تهران، مسکو و پکن را افزایش خواهد داد.
به حوزه تخصصی شما بازگردیم. در این راستا نگاه روسیه به این رزمایش و اساساً امنیت منطقه برگزاری این رزمایش یعنی تنگه هرمز، دریای عمان و اقیانوس هند به عنوان مهمترین آب راه انتقال انرژی چیست. چراکه برخی از تحلیل ها بر این نکته تاکید دارد که با افزایش میزان ناامنی در این منطقه یقیناً شاهد افزایش قیمت نفت خام و انرژی در جهان خواهیم بود که می تواند یکی از اهداف مد نظر روسیه به عنوان یکی از قطب های مهم تولید نفت خام در جهان به شمار رود، آن هم در شرایطی که افزایش بهای انرژی می تواند به شکست طرح ها و برنامه های دونالد ترامپ و ایالات متحده آمریکا به عنوان مهمترین رقیب روسیه نیز بینجامد؟ ارزیابی شما در این خصوص چیست، آیا به واقع روسیه با برگزاری و حضور در این دست رزمایش ها به دنبال ایجاد رقابت نظامی و ناامنی در این منطقه است تا بتواند به اهداف خود دست پیدا کند؟
این تحلیلی که شما به آن اشاره کردید از نگاه استراتژیک دیگر کشورها، به خصوص رقبای روسیه قابل ارزیابی است. اما سوال اینجاست که اگر چه در قالب این تحلیل شما روسیه میتواند از افزایش ناامنی در تنگه هرمز و افزایش بهای انرژی در بازارهای جهانی به سود و منفعت دست پیدا کند، ولی آیا تداوم و تشدید این ناامنی ها در ادامه می تواند به افزایش امنیت در کنار مرزهای روسیه و حتی در داخل روسیه بینجامد یا خیر؟ به هرحال مقوله ناامنی یکی از مقوله هایی است که به شدت تعمیم پذیر است و می تواند در مدت کوتاهی به دیگر کشورها و مناطق سرایت پیدا کند. لذا منطقی آن است که روسیه حداقل برای حفظ امنیت خود به دنبال افزایش تنش و ناآرامی در منطقه تنگه هرمز نباشد.
در کنار آن اگرچه روسیه به دنبال تداوم و افزایش مناسبات خود با جمهوری اسلامی ایران است، اما مسکو همواره سعی کرده یک توازن قوا میان بازیگران حاضر در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس داشته باشد که سفر اخیر پوتین به عربستان و امارات شاهد این مدعاست. افزون بر آن ما شاهدیم که طی ماه های اخیر روسیه طرح جامع امنیتی را برای منطقه خلیج فارس پیشنهاد کرده است. لذا یقینا ارائه این طرح از جانب مسکو نشان از این دارد که نظم مطلوب از نگاه کرملین برای منطقه راهبردی تنگه هرمز، دریای عمان و خلیج فارس، نظمی است که مبتنی بر ثبات، صلح و امنیت باشد، نه ایجاد یک رقابت نظامی و امنیتی برای تشدید ناامنی در این منطقه؛ حال اینکه این نگاه روسیه و طرح ها و پیشنهادهای کرملین از جانب کشورهای عربی منطقه با چه درجه از استقبال روبه رو شود، بحث دیگری است، اما در یک کلام روسیه اکنون به دنبال افزایش ناامنی در تنگه هرمز به منظور افزایش بهای انرژی برای رسیدن به سود و منفعت خود نیست.