تقابل و رویارویی ناتو با قدرت های غیر غربی همچون روسیه و چین هر روز ابعاد جدیدتری به خود می گیرد.
زیرا این تقابل صرفا در حوزه رقابت های نظامی و امنیتی در موقعیت های ژئوپلیتیک محدود نمانده و سویه های جدیدی پیدا کرده است. به عنوان مثال، اگر در گذشته سیاست گسترش ناتو به شرق صرفا به به کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق محدود می شد، اینک ناتو راهبرد جدیدی را اتخاذ کرده که می تواند این پیمان نظامی را تا منطقه آسیا و اقیانوسیه گسترش دهد.
در این زمینه، گامهایی برای تعمیق مشارکت بین ناتو و کشورهای آسیا و اقیانوسیه برداشته شده است که از آن جمله می توان به برنامه مشارکت جدید با کره جنوبی اشاره کرد. این برنامه در راستای تقویت همکاریها در زمینههای دفاع سایبری، مبارزه با تروریسم، کنترل تسلیحات و… فنآوریهای نوین میان طرفین طراحی شده است. در این راستا یک نمایندگی دیپلماتیک در نوامبر گذشته توسط کره جنوبی در ناتو ایجاد شده که می تواند موجب تسهیل و تقویت روابط طرفین شود. همچنین تلاش برای تعمیق همکاری در زمینههای تغییرات آب و هوایی، دفاع سایبری و فناوریهای جدید با نیوزلند، موجب شده که ناتو این کشور را شریکی با ارزش بالا توصیف کند. ضمن آنکه تعمیق مشارکت با استرالیا در زمینه اینترنت، فناوریهای نوین و مقابله با تهدیدات ترکیبی نیز همچنان در دستور کار ناتو است. در این بین نزدیک ترین شریک ناتو در این منطقه، ژاپن است که علاوه بر برنامه مشارکت جدید، همکاری هایی در زمینه های کنترل تسلیحات، فناوری های نوین، فضا، زنجیره تامین، انعطاف پذیری و نوآوری میان طرفین شکل گرفته است.
تمایل ناتو به برقراری روابط گسترده تر با کشورهای به اصطلاح متحد غرب در منطقه هند و اقیانوس آرام مانند ژاپن، استرالیا، کره جنوبی و نیوزلند، صرفا به خاطر نقش این کشورها در همکاری با ناتو علیه چین نیست، بلکه بخش مهمی از آن به حمایت سیاسی، اقتصادی و نظامی آنها در بحران اوکراین مرتبط می شود. چنانکه دبیرکل ناتو دائما تلاش دارد در دیدار با رهبران این کشورها بر وجود پیوند بین امنیت در منطقه یورو آتلانتیک و امنیت در منطقه هند و اقیانوسیه و همچنین وجود تهدید مشترکی به نام روسیه تاکید کند.
به هر روی علاقه و تمایل ناتو به منطقه آسیا و اقیانوسیه در اجلاس اخیر این پیمان نظامی در ویلنیوس خود را نشان داد. در حالی که بحران اوکراین و مسئله پیوستن اعضای جدید همچون فنلاند و سوئد بر این اجلاس سایه انداخته بود، اما نشانههای زیادی وجود دارد که نشاندهنده علاقه فزاینده ناتو به منطقه هند و اقیانوس آرام است. در واقع این نشانه ها از تشدید رقابت با چین و چالشهایی حکایت دارند که از نظر غرب، پکن برای نظام بینالملل ایجاد میکند. دیدگاه غرب درباره چین در بیانیه پایانی صادر شده توسط ناتو کاملا مشخص است که در آن از نیاز به تلاش های هماهنگ برای رویارویی با چالش های نظام مند ناشی از سیاست های جاه طلبانه پکن، سخن گفته شده است.
همچنین رویکرد ناتو به چین را می توان از اظهارات صریح دبیرکل این پیمان نظامی متوجه شد که نسبت به تقویت و نوسازی نظامی چین از جمله گسترش نیروی هسته ای این کشور ابراز نگرانی کرده است. از نظر ناتو، پکن تا سال 2035 حدود 1500 موشک هستهای خواهد داشت که میتوانند به سرزمینهای اعضای این پیمان نظامی در آمریکای شمالی و قاره اروپا برسند. نوع مواجهه دبیر کل ناتو با چین به نحوی بود که پکن ناگزیر شد ادعاهای مطرح شده را تکذیب کند. وانگ ونبین، سخنگوی وزارت امور خارجه چین تاکید کرد که کشورش موضعی منطقی و مسئولانه در قبال موضوع سلاحهای هستهای اتخاذ کرده و قدرت هستهای خود را در پایینترین سطح مورد نیاز برای حفظ امنیت ملی کرده است. در عین حال پکن مخالفت خود را با گسترش ناتو به شرق و به خصوص به سمت اقیانوس آرام اعلام کرد و یکبار دیگر بر توان نظامی خود جهت مقابله با هرگونه چالش نظامی ناتو در شرق آسیا تاکید نمود.
در عین حال از نظر ناتو، پکن متهم است که در تحرکات بینالمللی خود رویه ای ضد غربی را دنبال می کند. تلاش برای برقراری روابط گسترده با روسیه، ایران، کشورهای قاره آفریقا و قطب شمال به همراه سعی جهت کنترل زیرساخت ها و مناطق مهم جهان از جمله دلایلی هستند که موجب ناخوشایندی غرب شده اند. از این رو ناتو اعتقاد دارد که چین در حال ایجاد چالش هایی برای امنیت جهانی است و می تواند امنیت کشورهای عضو این پیمان را به مخاطره اندازد. به همین دلیل ناتو سیاست های خود در مقابل چین را در چارچوب “بازدارندگی” و “مقابله” تعریف کرده است.
با وجود آنکه ناتو تلاش می کند چهره ای واحد از خود در برابر چین نشان دهد اما واضح است که میان اعضای آن اختلافات جدی درباره نحوه تعامل و تقابل با پکن وجود دارد. ضمن آنکه تقریبا همه اعضای ناتو دارای پیوندهای اقتصادی ناگستنی با چین هستند و به راحتی امکان قطع مناسبات اقتصادی یا حتی کاهش آن را ندارند.
از این رو سخنان دبیرکل ناتو درباره تهدید چین را نه می توان پیام مهمی خطاب به پکن تلقی کرد و نه به عنوان سیاستی اطمینان بخش برای کشورهای آسیا و اقیانوسیه در نظر گرفت. در عین حال لفاظی های ناتو درباره چین به معنای وجود نگاه واحد و همسان در میان اعضای این پیمان نظامی نیست. چنانکه بین کشورهای عضو در مورد اینکه در حال حاضر چین اولویت اول این پیمان نظامی است یا خیر، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد.
در واقع موضوع گسترش به شرق در برابر درخواست جهت تمرکز بر دامنه شمالی ناتو قرار گرفته و مخالفت برخی کشورها با قرار دادن چین در میان تهدیدات امنیتی بزرگ پیش روی این پیمان نظامی کاملا واضح است. به عنوان مثال، مخالفت پاریس با افتتاح دفتر ناتو در توکیو به بهانه اهمیت تداوم تمرکز بر منطقه آتلانتیک شمالی نشان می دهد که برای اروپایی ها آنچه در شرق آسیا می گذرد، اهمیت چندانی ندارد. در واقع تمرکز بر شرق آسیا و محدودسازی چین ناشی از سیاست ها و راهبردهای آمریکا است و به همین دلیل کشورها اروپایی رغبت و تمایل چندانی در این خصوص نشان نمی دهند.
از سوی دیگر تلاش ناتو برای ارائه چهره ای خصمانه از چین و روسیه به کشورهای حوزه آسیا و اقیانوسیه موجب توقف یا کاهش سطح همکاری این کشورها با مسکو و پکن نشده است. به عبارت دیگر تلاش های ناتو برای معرفی روسیه و چین به عنوان چالش های جهانی نتوانسته موجب ضدیت کشورهای آسیا و اقیانوسیه با مسکو و پکن شود. چنانکه روسیه و چین برای کشورهای مختلف در شرق آسیا تهدیدی جدی محسوب نمی شوند و این کشورها در تقابل ناتو با مسکو و پکن، عزم چندانی از خود برای همراهی با غرب نشان نداده اند.