شعیب بهمن می گوید: با توجه به ضعیف بودن ارمنستان، ایجاد تغییرات ژئوپلیتیکی در قفقاز تا حد زیادی به کنشگری و هوشمندی ایران در جهت مقابله با اهداف جمهوری آذربایجان و ترکیه در منطقه بستگی دارد.
تهمینه غمخوار؛ بازار: عده ای از تحلیلگران مسائل بین المللی به خصوص در حوزه قفقاز معتقدند: با وجود آنکه از حدود یک سال پیش و در اوج درگیری ها در قره باغ و پس از آن، تحلیل ها و دیدگاههای مختلفی در خصوص روند این تحولات مطرح شده، اما گذشت زمان و اتفاقات امروز نشان می دهد که تنها هدف مورد نظر از این جنگ، آزادسازی مناطق اشغالی نبوده و مسائل دیگری در پشت پرده در جریان است در حالی که توافق نامه میان ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز همچنان به صلح منتهی نشده است.
اگرچه، دو کشور از سال گذشته یکدیگر را متهم به آغاز درگیری ها کرده اند، اما بسیاری از تحلیلگران مطالعات قفقاز بر این باورند که جمهوری آذربایجان و ترکیه با نگاه جاهطلبانه خود در جهت ایجاد تغییرات ژئوپلیتیک در منطقه قفقاز جنوبی به همراه برگزاری رزمایش های مشترک دو یا چند جانبه، عملا موجب ایجاد این درگیری ها شده اند.
علاوه بر آن، هر چند همزمان با آتش بس، گشایش هایی در اجرای مفاد بیانیه مشاهده شد، اما در طول یک سال گذشته، چالشهای زیادی از جمله درگیریهای مقطعی، تبادل اسرای جنگی، نحوه استقرار صلح بانی، پاکسازی مناطق و بازگرداندن آوارگان ایجاد شده است. اما، از جمله مهمترین این چالشها، برقراری یک کریدور در ارتباط با جمهوری خودمختار نخجوان از سوی جمهوری آذربایجان بوده در حالی که از نظر مقامات ارمنستان، هیچ یک از بندهای توافق ۹ بندی چنین الزامی را مشخص نمیکند و آذربایجان با توسل به زور قصد احداث این کریدور را دارد. مقامات ارمنی بارها اعلام کرده اند که ارمنستان تمام اقدامات لازم را برای دفاع از حاکمیت و تمامیت ارضی خود انجام خواهد داد.
بر همین اساس و با توجه به اینکه از چند روز گذشته دور جدیدی از درگیری های نظامی بین باکو و ارمنستان ایجاد شده، شهر سوچی روسیه، روز جمعه میزبان نشست سه جانبه بین «ولادیمیر پوتین»، «الهام علی اف» و «نیکول پاشینیان» بود تا روند اجرای قرارداد آتشبس قرهباغ را آغاز کنند. این نشست در پی درگیریهای مرزی اخیر که کمی پیشتر در ماه جاری بین نیروهای آذری و ارمنی رخ داد و از هردو طرف کشته هایی برجا گذاشت برگزار شد.
در این نشست، «نیکول پاشینیان» نخست وزیر ارمنستان اعلام کرد: ایروان آمادگی آغاز روند تعیین مرزها با (جمهوری) آذربایجان را دارد؛ موضوع رفع انسداد ارتباطات نیز بسیار مهم است. اوضاع در قره باغ پس از مصالحه (هنوز) به ثبات نرسیده است. این اظهارات در حالی مطرح شد که الهام علی اف نیز گفت: باکو از تلاشهای روسیه برای تعیین مرز میان جمهوری آذربایجان و ارمنستان حمایت میکند و آماده آغاز این فرایند است.
در همین راستا و به منظور بررسی بیشتر پیدا و پنهان های مربوط به آغاز دور جدید درگیری ها در منطقه، خبرنگار بازار گفتگویی را با «دکتر شعیب بهمن» تحلیلگر ارشد مسائل اوراسیا و قفقاز ترتیب داده که در ادامه می خوانیم:
* پس از انجام جنگ ۴۴ روزه قره باغ در سال گذشته و میانجیگری روسیه و توافق نامه آتش بس که هنوز به صلح منتهی نشده و سران روس، آذری و ارمنی در روز جمعه در نشستی به بررسی این مسئله پرداختند، هر از گاهی شاهد درگیریهای پراکندهای بین نیروهای باکو و ایروان در مرز دو کشور بوده ایم به طوری که در چند روز گذشته نیز دور جدیدی از این درگیری ها آغاز شد و منجر به کشته شدن تعدادی از سربازان دوطرف گردید. از دیدگاه جنابعالی، عامل تداوم این درگیریها پس از گذشت بیش از یک سال چیست؟
از نظر من، دلایل متعددی برای وقوع درگیری های مرزی بین باکو و ایروان وجود دارد، اما بر اساس شواهد، عامل اساسی و اصلی این درگیری ها، پس از جنگ ۲۰۲۰، مرتبط با ابهام و نامشخص بودن موجود در توافق صلح روسیه به خصوص بند نهم آن است. با این وجود، این توافق صلح دارای نواقصی است که موجب ایجاد تحلیلها و تفسیر به رای های آنها از بندهای توافق شده است. بنابراین، ما هم اکنون شاهد اختلاف نظر و به تبع آن درگیریهایی در مناطق مورد اختلاف هستیم.
* در بند نهم توافق صلح آورده شده «تمامی محورهای مواصلاتی اقتصادی و حمل و نقل در منطقه رفع انسداد شدهاند. جمهوری ارمنستان به منظور سازمان دهی تردد بدون مانع شهروندان، خودروها و کالاها در هر دو جهت، ارتباطات حمل و نقلی بین مناطق غربی جمهوری آذربایجان و جمهوری خودمختار نخجوان را فراهم میکند. کنترل ارتباطات حمل و نقلی تحت کنترل سرویس خدمات مرزی FSB روسیه خواهد بود.» به نظر شما دلیل اصلی درگیریهای دو کشور مرتبط با این بند چیست؟
بند نهم این توافق صلح، ابهامات جدی را در خصوص مسیر مد نظر جمهوری آذربایجان از خاک ارمنستان برای رسیدن به جمهوری نخجوان به دنبال داشته و همچنان دارد. بر همین اساس و به دنبال ابهام جدی در این بند از توافقنامه آتش بس که با میانجیگری روسیه منعقد شد، برداشت های متضادی میان باکو و ایروان برای ایجاد چنین کریدوری با هدف رسیدن جمهوری آذربایجان به جمهوری نخجوان شکل گرفته است؛ یعنی اصل اختلاف دو کشور بر سر این کریدور است.
* با توجه به اظهارات جنابعالی در خصوص علت اصلی اختلاف، ادعای کدام طرف با بند نهم مطابقت دارد؟
بدون شک، تفسیر و برداشت جمهوری آذربایجان از بند نهم توافق صلح روسیه در تضاد با نفس و ماهیت این توافق است چرا که آن چیزی که در بند نهم توافقنامه صلح روسیه برای پایان دادن به جنگ ۴۴ روزه پاییز سال گذشته منعقد شد، ناظر بر ایجاد یک مسیر یا کریدور از خاک جمهوری ارمنستان برای اتصال مستقیم جمهوری آذربایجان به جمهوری نخجوان، آن هم با نظارت نیروهای نظامی روسیه است.
باکو و آنکارا با طمعی استراتژیک درصددند تا کریدور زنگزور یک مسیر برای حمل و نقل جادهای نباشد، بلکه آنها به دنبال ایجاد و احداث خطوط ریلی و حتی خطوط انتقال انرژی در دل این کریدور هستند
اما، به نظر می رسد دو کشور جمهوری آذربایجان و ترکیه در یک جاه طلبی و زیاده خواهی ژئوپلیتیکی، نه تنها به دنبال یک ایجاد یک مسیر، بلکه خواهان احداث یک کریدور به عرض و پهنای هفت تا هشت کیلومتر در خاک جمهوری ارمنستان، درست منطبق با مرز جمهوری اسلامی ایران برای رسیدن به جمهوری نخجوان هستند.
علاوه بر آن، باکو و آنکارا با طمعی استراتژیک درصددند تا این کریدور تنها یک مسیر برای حمل و نقل جادهای نباشد، بلکه آنها به دنبال ایجاد و احداث خطوط ریلی و حتی خطوط انتقال انرژی در دل این کریدور هستند. بنابراین، چالشی بسیار جدی در اینجا قابل مشاهده است و آن، ادعای حاکمیت جمهوری آذربایجان بر کریدوری است که از عمق خاک ارمنستان و مماس با مرز ایران عبور می کند؛ یعی دو کشور به هیچ وجه نمی پذیرند که این کریدور تحت نظارت نیروهای روسیه باشد و از طرف دیگر، حاکمیت آن بدون قید و شرط و به طور کامل به جمهوری آذربایجان سپرده شود.
بر همین اساس، قرار بود که سران جمهوری ارمنستان، جمهوری آذربایجان و روسیه درست در سالگرد توافق صلح پاییز سال گذشته نشستی را تشکیل دهند تا کم و کیف این قرارداد و نقاط ابهام آن روشن شود، اما با امتناع نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان از حضور در این جلسه به دلیل فشارهای ارامنه و احزاب سیاسی رقیب با هدف مخالفت با اعطای امتیاز احداث کریدور مدنظر جمهوری آذربایجان در خاک ارمنستان، نهایتا نشست مذکور در روز جمعه پنجم آذر در سوچی روسیه برگزار شد.
چندی پیش، الهام علی اف به طور یک طرفه و در یک زیاد خواهی اعلام کرده بود که هر طور شده و با توسل به قدرت نظامی و زور، این کریدور را با هدف اتصال جمهوری آذربایجان به جمهوری نخجوان احداث خواهد کرد؛ در نتیجه آذربایجان وارد عمق خاک ارمنستان، مماس با مرز جمهوری اسلامی ایران برای احداث این کریدور خواهد شد.
اما در روز گذشته و در نشست سوچی وی گفت: باکو از تلاش های روسیه برای تعیین مرز میان آذربایجان و ارمنستان حمایت میکند و آماده آغاز این فرایند است. مرزهای بین ارمنستان و آذربایجان مشخص نیست،؛ بنابراین، ما بارها علناً اعلام کرده ایم که آمادهایم یک فرایند تعیین حدود مرزی را فوراً آغاز کنیم.
* برخی از کارشناسان معتقدند که گذشت زمان و اتفاقات امروز نشان می دهد که تنها هدف مورد نظر از این جنگ، آزادسازی مناطق اشغالی نبوده و مسائل دیگری از سوی ترکیه و آذربایجان در پشت پرده در جریان است. دیدگاه شما در خصوص این ادعا چیست؟ آیا شما این موضوع را تایید میفرمایید ؟
اگر هدف محوری و تمرکز جمهوری آذربایجان و ترکیه از ادامه جنگ پاییز سال گذشته در منطقه قره باغ آزادسازی مناطق تحت تسلط ارمنستان بود، پس چرا زمانی که نیروهای جمهوری آذربایجان به منطقه شوشا رسیدند، آرایش معناداری به نیروهای نظامی خود با تمرکز بر مناطق جنونی ارمنستان دادند؟
همچنین، آنها سعی داشتند کریدور خود را تحت عنوان کریدور زنگزور احداث نمایند، زیرا با تسلط جمهوری آذربایجان بر شوشا، آزادسازی دیگر مناطق، کار آسانی بود. به هر حال، شوشا یک نقطه استراتژیک است، چرا که منطقه ای مرتفع است و اشراف خوبی بر مناطق پیرامونی خود از جمله خانکندی دارد.
موضع گیری های تحریک آمیز الهام علیاف و اردوغان هم طی این مدت نشان میدهد که آنها در فکر ایجاد طرح های فراتری علاوه بر آزادسازی مناطق قرهباغ بوده اند
اما با رسیدن و تسلط آذربایجان به شوشا جنگ پایان نیافت؛ ضمن اینکه بعد از توافق مدنظر روسیه هم شاهد برگزاری رزمایش های پی در پی دو یا چند جانبه با حضور چند کشور فرامنطقه ای بودیم. در کنار آن، موضع گیری های تحریک آمیز الهام علیاف و اردوغان هم طی این مدت نشان میدهد که آنها در فکر ایجاد طرح های فراتری علاوه بر آزادسازی مناطق قرهباغ بوده اند.
با این حال، ذکر این نکته حائز اهمیت است که روسیه، ارمنستان و جمهوری اسلامی، اکنون موضوع را متوجه شده و به این هدف پی برده اند. لذا هر دو کشور، مخالف جدی با ایجاد تغییرات مرزی در منطقه قفقاز جنوبی هستند. بنابراین، طی گذشت بیش از یک سال بعد از جنگ قره باغ، کماکان منطقه به لحاظ امنیتی، حساس و ملتهب است.
سازمان ها و نهادهای بین المللی با محوریت سازمان ملل و شورای امنیت، حامی ایروان در برابر جاه طلبی ها و زورگویی های آنکارا و باکو نیستند
* با وجود نظم جدید نظام بین الملل، از دیدگاه جنابعالی آیا باکو و آنکارا، می توانند قفقاز جنوبی را دچار تغییرات ژئوپلیتیکی نمایند؟
این مسئله تا حد بسیار زیادی به کنشگری یا اکتیویسم و هوشمندی جمهوری اسلامی ایران در جهت مقابله با طرح ها و اهداف جمهوری آذربایجان و ترکیه در منطقه قفقاز جنوبی بستگی دارد، زیرا متاسفانه، دولت جمهوری ارمنستان در ضعیف ترین حالت دیپلماتیک، نظامی و امنیتی قرار دارد؛ یعنی نه حمایتی از طرف کشورهای غربی به خصوص اروپا و آمریکا موجود دارد و نه سازمان ها و نهادهای بین المللی با محوریت سازمان ملل و شورای امنیت، حامی ایروان در برابر جاه طلبی ها و زورگویی های آنکارا و باکو هستند.
در حقیقت، در صورت احداث کریدور مد نظر جمهوری آذربایجان و ترکیه، ناتو می تواند خود را به پشت مرزهای آبی روسیه و جمهوری اسلامی ایران در دریای خزر بکشاند.
بنابراین، در این شرایط و با عدم حمایت غرب و شورای امنیت از ایروان، ارمنستان در ضعیف ترین حالت خود در طول تاریخ این کشور قرار دارد. لذا، جمهوری اسلامی ایران باید حمایت جدی تر خود را از ایروان نشان دهد؛ آن هم نه برای منافع و امنیت جمهوری ارمنستان، بلکه در جهت تامین منافع و امنیت خود در منطقه قفقاز جنوبی.
* به نظر می رسد که درگیری مجدد ارمنستان و آذربایجان بیش از همه می تواند به ایران مرتبط شود، زیرا این گونه به نظر می رسد که هدف بزرگتر جمهوری آذربایجان و ترکیه، نه تنها ایجاد کریدور زنگزور است، بلکه قطع ارتباط مرزی ارمنستان و ایران و حذف نام ارمنستان از همسایگان ایران است. در درجه نخست، چرا این درگیریها برای جمهوری اسلامی ایران اهمیت دارد و به طور کلی ارزیابی شما در این باره چیست؟
طبیعی است که اگر کریدور مد نظر آذربایجان و ترکیه تحت عنوان زنگزور، ایجاد شود، ما شاهد قطع ارتباط ارمنستان و ایران و سپس به اروپا باشیم. اکنون هم که اردوغان و علی اف نتوانسته اند در خلال جنگ سال گذشته این مهم را محقق کنند، سعی دارند حتی با توسل به زور و عوامل نظامی هم که شده، این کریدور را ایجاد نمایند. در این صورت باز هم در نهایت شاهد قطع ارتباط ارمنستان و ایران به اروپا خواهیم بود، به خصوص آنکه، جمهوری آذربایجان و ترکیه به دنبال حق حاکمیت بی چون و چرا بر این کریدور هستند و حاکمیت و نظارت هیچ کشوری از روسیه گرفته تا ارمنستان و ایران را قبول ندارند.
لذا اگر زنگزور با پهنای هشت کیلومتر و با نظارت ترکیه و جمهوری آذربایجان شکل بگیرد، دیگر فرقی نمی کند که این کریدور از نقطه صفر مرزی ایران کشیده شود یا ۴۰ کیلومتر بالاتر در خاک ارمنستان، زیرا هدف مستقیم ایجاد آن، قطع ارتباط ارمنستان و ایران و راه یابی به اروپا است.
در صورت احداث این کریدور با پهنای هشت کیلومتر و با نظارت ترکیه و جمهوری آذربایجان، بی شک تبعات بسیار پررنگ اقتصادی، مرزی، ترانزیتی و … برای جمهوری ارمنستان و بیشتر برای جمهوری اسلامی ایران ایجاد خواهد شد.
در همین رابطه، مقامات ترکیه و جمهوری آذربایجان از برنامه خود برای ایجاد کریدور بزرگتر تورانی، پان ترکیستی و در نهایت ایجاد ترکستان بزرگ صحبت میکنند که کل خاک جمهوری ارمنستان و مناطق ترک نشین شمال و شمال غربی ایران را هم در خود می بلعد.
لذا، افزون بر پیامدهای مخرب یاد شده، باید آثار منفی امنیتی ناشی از تضاد قومیتی و اجتماعی را هم برای ایران در نظر گرفت که به شکل بسیار پررنگی متوجه کشور می شود، ضمن اینکه نباید وجود برخی از بازیگران فرامنطقهای مانند ناتو را هم نادیده گرفت.
همین چند هفته گذشته سفیر سابق انگلستان در ناتو صراحتاً حمایت خود را از طرح ترکیه و جمهوری آذربایجان برای ایجاد این کریدور اعلام داشت و عنوان کرد در صورت کشیده شدن این کریدور، ناتو مستقیماً از خاک ترکیه، جمهوری نخجوان و جمهوری آذربایجان می تواند به دریای خزر برسد؛ یعنی ناتو با این کریدور تا بیخ گوش مرزهای ایران و روسیه در دریای خزر خواهد رسید.
حال خودتان باقی تبعات منفی امنیتی حضور ناتو بیخ گوش ایران و روسیه در مرزهای دریای خزر را تصور کنید.
علاوه بر آن، بازیگری مخرب رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان و حمایت آشکار و پنهان تل آویو از سیاست های آنکارا در منطقه قفقاز را هم نباید فراموش کرد.
بنابراین این درگیری ها محدود به کشور ارمنستان نیست، بلکه طرف جدیتر آن جمهوری اسلامی ایران را در بر میگیرد.
* جمهوری اسلامی ایران اتفاقا برخلاف ادعای خود یعنی بی طرفی فعال عملاً در تحولات میدانی جنگ سال گذشته قره باغ جانب جمهوری آذربایجان را گرفت، یعنی مرزهای خود را به طور کامل بر جمهوری ارمنستان بست؛ جمهوری ارمنستانی که تنها مرز زمینی و دروازه زمینی ایران به اتحادیه اقتصادی اوراسیا است. جنابعالی، دلیل عملکرد اشتباه ایران در منطقه قفقاز جنوبی و جنگ سال گذشته را در چه می دانید؟
اولین و مهمترین عامل این است که متاسفانه جمهوری اسلامی ایران یک سیاست مدون، جدی، دقیق و برنامه ریزی شده برای گسترش نفوذ خود در منطقه قفقاز جنوبی و جنگ سال گذشته نداشته است تا بتواند مناسبات خود را با آذربایجان، ارمنستان و حتی گرجستان مدیریت کند.
فاکتور دیگر، متاسفانه مرتبط با فقدان ابتکار عمل ایران در موازنه سازی نظامی_امنیتی بازیگران حاضر در قره باغ به خصوص در جریان جنگ سال گذشته و نیز تحولات بعد از آن جنگ طی یک سال اخیر تا حال حاضر است.
البته در کنار این عوامل، بازیگری مخرب و منفی برخی کشورها از ترکیه تا اسرائیل و … را نباید نادیده گرفت زیرا مجموعه این کشورها سعی میکنند ایران را در یک محاصره کامل قرار دهند و از هر طریق ممکن نفوذ جمهوی اسلامی را در این منطقه یا قطع کنند و یا به حداقل برسانند.
اگر جمهوری اسلامی، رویه غلط خود در جریان جنگ پاییز سال گذشته را تغییر ندهد و به یک درک درست و واقع بینانه از تحولات قفقاز جنوبی در خصوص سیاست های مخرب، توسعه طلبانه و جاه طلبانه آذربایجان و ترکیه نرسد، قطعاً با حمایت های رژیم صهیونیستی، ناتو، آمریکا و اروپا نهایتاً باکو و آنکارا موفق به احداث کریدور مدنظر خود خواهند شد.