شهاب شهسواری
سید ابراهیم رییسی، رییسجمهور اسلامی ایران، فردا در نخستین سفر خارجی خود از زمان رسیدن به مقام ریاستجمهوری به دوشنبه پایتخت تاجیکستان میرود تا در نشست سران سازمان همکاری شانگهای شرکت کند. براساس گزارشهایی که از سوی برخی مقامهای روس و یک رسانه نزدیک به نهادهای بالادستی سیاست خارجی ایران منتشر شده است، در نشست امسال سران سازمان همکاری شانگهای بالاخره بعد از ۱۵ سال از مطرحشدن تقاضای پیوستن ایران به این پیمان، قرار است عضویت کامل ایران در این سازمان همکاری منطقهای پذیرفته شود. در خصوص این موضوع با شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا گفتوگو کردیم. بهمن معتقد است که بهرغم مخالفتها و انتقادهایی که از تلاش ایران برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای در داخل مطرح میشود، عضویت در سازمانهای منطقهای و بینالمللی به خودی خود میتواند به عنوان یک مولفه قدرت، فرصت و امتیازی برای ایران در عرصه بینالمللی باشد. او تاکید دارد که در طول سالهای گذشته به دلیل اولویت ندادن به تجارت خارجی در سیاستگذاریها و عدم اولویت کشورهای منطقه و همسایگان در تعاملات تجاری، فرصتهای تجاری با این کشورها از دست رفته است و اگر اصلاحات جدی در رویکرد سیاست خارجی و تجارت خارجی کشور رخ ندهد، ایران نمیتواند از امتیازات اقتصادی و تجاری عضویت در پیمان شانگهای بهرهمند شود. در ادامه متن کامل گفتوگوی «اعتماد» را با شعیب بهمن، کارشناس مسائل اوراسیا مطالعه میکنید.
۱۵ سال از مطرحشدن درخواست ایران برای عضویت در سازمان همکاری شانگهای میگذرد، چرا تاکنون این سازمان با درخواست ایران برای تبدیل از ناظر به عضو کامل سازمان موافقت نکرده است؟
مساله عضویت ایران در طول سالهای گذشته موضوع مطرح و در دستورکار نشستهای سازمان همکاری شانگهای بود و ایران بارها تا مرز عضویت دایمی پیش رفته یا مساله عضویت دایمی ایران به شکل جدی مطرح شده است. در طول سالهای گذشته چندین مانع عمده در مقابل پیوستن ایران به این سازمان وجود داشت. برای مدتها خود سازمان همکاری شانگهای هیچ سازوکاری عملا نداشت که بخواهد اعضای جدید بپذیرد، در سالهای اخیر این مساله در اساسنامه و ساختار سازمان شانگهای دیده شد و برای چگونگی پذیرش اعضای جدید تغییرها و تحولهایی در سازمان پیش آمد که نتیجه این تغییرها پذیرش هند و پاکستان به عنوان دو عضو جدید به سازمان همکاری شانگهای شد. یکی از مهمترین مسائلی که در ۱۵ سال گذشته وجود داشت، پیش از هر چیز فرآیند پذیرش اعضای جدید در سازمان همکاری شانگهای بود.
اما در کنار این مساله موارد دیگری هم وجود داشتند، در یک برههای که ایران تحت تحریم شورای امنیت سازمان ملل متحد قرار داشت، عملا آن تحریمها مانع عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای میشد. با پایان یافتن تحریمهای شورای امنیت در پی توافق برجام در سال ۱۳۹۴ مسیر بیشتر هموار شد تا ایران به عضویت سازمان همکاری شانگهای نزدیک شود.
عامل بعدی مخالفت بعضی از کشورهای عضو بود. به صورت مشخص جمهوریهای ازبکستان و تاجیکستان دو کشوری بودند که با عضویت ایران مخالفت میکردند و چون فرآیند پذیرش اعضای جدید در سازمان شانگهای به صورت اجماعی است، اگر حتی یک کشور هم با عضویت ایران مخالفت میکرد، این مساله به تصویب نمیرسید و در طول نشستهای اخیر مخالفتهای تاجیکستان و ازبکستان، باعث شده بود که ایران از عضویت کامل در این سازمان باز بماند.
خیلی از کارشناسان و برخی افراد آگاه مدعی هستند که مخالفت کشورهای کوچکتر در واقع با فشار قدرتهای بزرگتر سازمان، یعنی چین و روسیه مطرح میشد و عملا این کشورها بودند که از عضویت ایران جلوگیری میکردند، اما مخالفت به اسم کشورهای کوچکتر ثبت میشد.
واقعیت این است، مشکلاتی در روابط ایران با دو کشور تاجیکستان و ازبکستان وجود داشت که نمیتوان از آنها چشم پوشید. مادامی که اسلام کریم اف، رییسجمهور پیشین ازبکستان، زنده بود، هراس بسیار زیادی از نفوذ مذهبی و فرهنگی ایران در جمهوری آسیای مرکزی داشت و به انحای مختلف از توسعه روابط دوجانبه میان دو کشور جلوگیری میکرد و خیلی هم تمایلی به عضویت و مشارکت ایران در سازوکارهای منطقهای که به آسیای مرکزی مرتبط میشد، نشان نمیداد. بعد از او روابط با تاجیکستان هم به دلیل سلسلهاختلافها و چالشهایی که در داخل این کشور بین دولت تاجیکستان و حزب نهضت اسلامی پدیدار شد، عملا بر روابط تهران و دوشنبه تاثیر منفی شدیدی گذاشت. همین امروز هم اگر سطح روابط تهران و دوشنبه را مورد بررسی قرار دهید، میبینید که روابط هنوز هم به هیچوجه در سطح مناسبی قرار ندارد و اصلا با پیوندهای تاریخی، فرهنگی، تمدنی و زبانی دو کشور تناسبی ندارد. در سالهای اخیر دولت تاجیکستان در روند پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای کارشکنی کرد.
اما در کنار این دو مساله، بحث فشارهای خارجی بر این دو جمهوری هم وجود داشت و صحت دارد. در وهله نخست، فشار کشورهای غربی بر دولتهای تاجیکستان و ازبکستان وجود داشت تا از روابط نزدیکتر با تهران خودداری کنند. علاوه بر این رقبای منطقهای ایران هم فشارهایی را وارد میکردند. مثلا عربستان سعودی، در برههای تلاش زیادی به خرج داد تا با سرمایهگذاریهای کلان و کمکهای اقتصادی به تاجیکستان، ضدیت با ایران را در این کشور تشدید کند.
در وهله سوم، علاوه بر مسائل دوجانبه میان ایران با تاجیکستان و ازبکستان و مساله فشارهای کشورهای غیرعضو در سازمان همکاری شانگهای، مساله مخالفت قدرتهای اصلی سازمان هم وجود داشت. همانگونه که در پاسخ به سوال قبل هم گفتم، مهمترین مانع در مقابل پذیرش عضویت ایران، تحریمها بود. هم روسها و هم چینیها در برههای که ایران تحت تحریم شورای امنیت قرار داشت، مساله تحریم را به وضوح مطرح و تاکید میکردند تا زمانی که این تحریمها برقرار است، عملا نمیتوانند کشوری که تحت تحریم شورای امنیت است را وارد این فرآیند بکنند. عمدهترین نقش بازیگران بزرگ سازمان، برای جلوگیری از عضویت ایران، مساله تحریمها بود و اینکه اثری که تحریمها علیه ایران میتواند بر جایگاه سازمان شانگهای و بازیگری این دو قدرت بگذارد. در سالهای گذشته بعد از لغو تحریمهای شورای امنیت هم گهگاه شاهد نگرانیهایی از سوی چینیها بودیم، مسالهای است که قابل انکار نیست. چینیها در مقاطعی تصور میکردند که حضور و عضویت دایمی ایران در این سازمان جنبه تعارض با امریکا را افزایش خواهد داد. پکن در واقع خیلی تمایل نداشت که تعارض با امریکا را به شکل عیان و در حدی که امروز وجود دارد، نشان بدهد. از زمان آغاز جنگ تجاری امریکا با چین توسط دولت دونالد ترامپ، این رویه و تفکر چینیها هم تغییر کرد و آنها هم با شدت بیشتری روند ضد امریکایی را دنبال میکنند. در این مساله هیچ تردیدی نیست که کشورهای کوچکتر این سازمان تحتتاثیر کشورهای بزرگتر قرار داشتند و دارند. اما همانگونهکه عرض کردم این مساله نافی این نیست که دو کشور تاجیکستان و ازبکستان، در برهههایی با ایران اختلافهایی داشتند و هنوز هم تاجیکستان این اختلافات را دارد.
در کنار همه این عوامل که عوامل بیرونی بود یک عامل دیگر هم در مقابل عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای وجود دارد و آن هم این است که اگر سالهای گذشته و روندها را بررسی کنیم، متوجه میشویم که مساله عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای، تنها سالی یک بار و آن هم در آستانه سفر مقامهای عالیرتبه سیاسی ایران برای حضور اجلاس سران مطرح میشود. از آنجا که در طول سالهای گذشته هم ایران همواره در سطح بالا یا رییسجمهور یا معاون اولش را برای شرکت در این اجلاس اعزام کرده است، همواره این نشست در آستانه برگزاری در کانون اخبار و توجهها قرار میگرفت. اما واقعیت این است که وقتی سفر تمام میشد و نشست به پایان میرسید، در تهران موضوع به فراموشی سپرده میشد تا سال بعد که دوباره بحث سفر و اجلاس پیش بیاید. در واقع سازوکاری که بتواند رایزنیهای دیپلماتیک لازم را انجام بدهد و این موضوع را هم در رایزنیهای دوجانبه و چندجانبه پیش ببرد، در طول سالهای گذشته وجود نداشته و یکی از دلایل به تاخیر افتادن عضویت ایران نیز همین است.
در همین زمینه اساسا به نظر میرسد که در داخل ایران هم اجماعی در مورد مزایای پیوستن به این سازمان وجود نداشت، فکر میکنید امروز این اجماع در داخل کشور ایجاد شده باشد؟
در گذشته ایرادهای متعددی به پیوستن ایران به سازمان همکاری شانگهای وارد میشد. مهمترین ایراد این بود که عدهای معتقد بودند حضور ایران در هر نهادی که جنبه منطقهای داشته باشد و اهداف امنیتی دنبال کند، میتواند استقلال کشور را خدشهدار کند. یک عده دیگر اعتقاد داشتند که چون روسیه و چین دو بازیگر مهم و تاثیرگذار در این سازمان هستند، عضویت ایران به معنای پذیرش سلطه روسیه و چین خواهد بود. عدهای دیگر هم معتقد بودند که عضویت در این سازمان میتواند به روند توسعه مناسبات ایران با غرب آسیب بزند. واقعیت این است که همه این دیدگاهها مخالف و متعارض همچنان هم در داخل کشور وجود دارد. گروهی هستند که مسائل را هنوز در چارچوب شرق و غرب میبینند و میگویند که اقدام به پیوستن به این سازمان مخالف شعار نه شرقی، نه غربی و به معنای رفتن به سمت شرق و نقض این شعار است. همه این دیدگاهها در کشور وجود دارد، همین امروز هم اگر به مباحثی که در رسانهها مطرح میشود نگاه کنیم، همه این دیدگاهها و مباحث همچنان مطرح میشود.
واقعیت این است که هیچ اجماع نظری در میان نخبگان داخلی در مورد این مساله به وجود نیامده است. اما باید به این مساله توجه کنیم که امروزه عضویت و پیوستن به سازوکارهای منطقهای و بینالمللی یکی از مولفههای قدرت کشورها برای ایفای نقش در سطح منطقهای و بینالمللی به شمار میآید. بنابراین اگر با این شاخص نگاه بکنیم، حضور ایران در شانگهای میتواند یک فرصت مغتنم و مناسب باشد که هم ایران روابط دوجانبه خودش را با کشورهای منطقه عضو این سازمان در چارچوب این سازمان گسترش دهد و هم بتواند از طریق سازوکارهای منطقهای به توسعه همکاریها در چارچوبهای منطقهای و بینالمللی بپردازد. فرصت عضویت در شانگهای در شرایطی که کشورهای غربی در سالهای گذشته سعی کردهاند به انحای مختلف به ایران فشار وارد کنند و ایران را در انزوا قرار دهند، یک فرصت مهم برای ایران به شمار میآید و میتواند مزیتی برای سیاست خارجی ایران باشد.
اساسا این دیدگاه تا چه اندازه صحیح است که سازمان همکاری شانگهای رایک سازمان کاملا غیرغربی یا ضدغربی تلقی کنیم یا آن را به نوعی تلاش برای احیای بلوک شرق یا رقیبی برای هژمون غرب بدانیم؟
استفاده از اصطلاح بلوک شرق در شرایط زمانی کنونی، صحیح نیست. این اصطلاح مربوط به زمان جنگ سرد است و زمانی که جهان دو ابرقدرت داشت و هر دو ابرقدرت خودشان بازیگران اقماری داشتند که در قالب دو بلوک شرق و غرب با یکدیگر رقابت میکردند. دنیا و نظام بینالملل امروز، دیگر نظامی نیست که توزیع قدرت در سطح بالا صرفا بین دو قدرت، دو کشور یا دو بازیگر تقسیم شده باشد. در نتیجه استفاده از عبارات و اصطلاحاتی مانند بلوک شرق باید با ملاحظه بیشتری انجام شود.
اما اینکه آیا شانگهای یک سازوکار کاملا شرقی است، در حال حاضر نمیتوان چنین حکم کلی داد. سازمان همکاری شانگهای در طول سالهای اخیر درهای خود را به روی کشورهای دیگر با مناسبات و جهتگیریهای مختلف گشوده است و حتی در سالهای اخیر ترکیه بارها مساله عضویت و پیوستن به این سازمان را مطرح کرده است و حتی کشورهایی مانند عربستان سعودی و امارات متحده عربی هم به عنوان مهمان در نشست این سازمان شرکت میکنند و تمایل دارند که به عنوان عضو ناظر پذیرفته شوند. ترکیب این کشورهایی که تمایل دارند با سازمان همکاری شانگهای کار کنند یا با این سازمان توسعه مناسبات داشته باشند، نشان میدهد که همه این کشورها صرفا شرقی یا کشورهای دارای ایدههای ضدهژمونیک در برابر امریکا نیستند. همه این کشورها به سازمان همکاری شانگهای به عنوان فرصت برای توسعه مناسبات و همکاریهایشان در قالبهای مختلف نگاه میکنند. در سالهای گذشته خود چینیها به ویژه تمایل نداشتند که پیمان شانگهای را به عنوان یک سازوکار ضدغربی معرفی کنند. چینیها در حقیقت حتی از به کار بردن اصطلاحاتی مانند ناتوی شرق برای پیمان شانگهای ابراز بیزاری میکردند و از چنین صفاتی به هیچوجه استقبال نمیکردند. بنابراین تا حد خیلی زیادی آینده شانگهای بستگی به ترکیب آن دارد و بستگی به این دارد که غربیها چگونه بخواهند با این سازمان تعامل کنند. اگر غربیها بخواهند ضدیت را با کشورهای عضو این سازمان افزایش دهند، به هر حال طبیعی است که این سازمان هم ممکن است سمت و سوی ضدغربی پیدا کند. اما اگر تعامل مبتنی بر تساهل و مدارا باشد، در آن صورت اعضای فعلی شانگهای خیلی تمایل ندارند که ضدیت با غرب راچندان گسترش دهند، هر چند که هر یک از آنها به شکل منفرد ممکن است تا درجهای دچار تعارض یا ضدیت با غرب باشند. باید منتظر ماند و دید که در آینده چه اعضای جدیدی به شانگهای میپیوندند، بهطور مثال اگر ترکیه یا کشورهایی مانند عربستان و امارات، پروسه پیوستن به سازمان را تکمیل کنند، قاعدتا دورنمای دیگری برای این سازمان نسبت به ایده ابتدایی تشکیل آن شکل خواهد گرفت.
آیا پیوستن به سازمان همکاری شانگهای به لحاظ اقتصادی و تجاری منفعتی برای ایران خواهد داشت؟
بله، قطعا منافع خواهد داشت. از چند جهت این منافع را میتوان مورد توجه قرار داد. یکی اینکه میتواند به توسعه مناسبات ایران با کشورهای عضو شانگهای منجر شود. به هر حال کشورهای آسیای مرکزی، هند، پاکستان، روسیه و حتی خود چین این ظرفیت را دارند که ایران بتواند برای صادرات کالا به این کشورها از بازار آنها استفاده بکند.
مگر همین الان روابط دوجانبه نزدیک با کشورهایی مانند چین و روسیه و هند وجود ندارد؟ سه عضو این سازمان به اضافه یک عضو ناظر، عضو اتحادیه گمرکی اوراسیا هستند که ما سال گذشته عضو آن شدیم، اما واقعیت این است که تجار و بازرگانان ما همچنان معتقدند که بهرهای از این روابط دوستانه سیاسی یا عضویت در سازوکار منطقهای ندیدهاند و روابط تجاری ما با خارج هم به شکل فزایندهای در حال تحلیل رفتن است.
علت اصلی اینکه روابط ما در حوزههای اقتصادی گسترش پیدا نکرده است تا حد بسیار زیادی به سیاستهای داخلی خودمان ارتباط پیدا میکند. در سالهای گذشته ما اهتمام و توجه جدی به توسعه مناسبات با این کشورها نداشتیم.
اما عضویت در اتحادیه گمرکی اوراسیا، در همین سالهای گذشته و در دولت قبل رخ داد، چگونه میتوان گفت که اهتمام به توسعه مناسبات وجود نداشت؟
بله، درست است، اما شما سطح مناسبات تجاری را نسبت به دو سال گذشته که توافقنامه امضا شد اگر نگاه کنیم، میبینیم که خیلی تفاوت قابل توجهی ایجاد نشده است. این در حالی است که برای کشوری که در تحریم است، لغو تعرفه گمرکی ۵۰۰ قلم کالا در شرایط تحریمی میتواند یک معجزه اقتصادی ایجاد کند، میتواند برای کشور تحریمشده ارزآوری ایجاد کند و میتواند بسیاری از مشکلات ارزی ما را حل کند. میتواند مشکلاتی که ناشی از کمبود دلار در بازار است را حل کند، میتواند در کشور اشتغال ایجاد کند و میتواند به رونق اقتصادی ما کمک کند. چرا این اتفاق نیفتاده است؟ این مساله ارتباطی با کشورهای اوراسیا یا اعضای سازمان همکاری شانگهای ندارد، نگاه ما در اقتصاد و تجارت هیچوقت به سمت همسایگانمان نبوده است و همواره فراتر از همسایگانمان را نگاه کردهایم. این یک معضل بزرگ است و مادامی که این مشکل در حوزه سیاست خارجی ایران حل نشود و مرتفع نشود، این مشکل استمرار پیدا خواهد کرد.
یعنی معتقدید که اگر تغییری در وزارت خارجه و رویکرد سیاست خارجی ایجاد شود مسائل مربوط به نگرانی کشورهای خارجی، به ویژه همسایگان و کشورهای منطقه در مورد تحریمهای امریکا و قرار گرفتن ایران در فهرست کشورهای پرریسک FATF خود به خود حل خواهد شد؟
نه، برطرف نمیشود. اولا این نکته را توجه داشته باشید که صرف تغییر سیاست در داخل ایران راهگشا نیست، با رویکرد و نگاه جدید سر کار آمده است و هدفش این است که روابط با همسایگان را توسعه بدهد، صرفا به تغییر به ماهیت و متن قضیه منجر نمیشود. صرفا تغییر سیاستها راهگشا نیست، بلکه باید تغییرات رویکردی و ساختاری داشتهباشیم در حوزههای خارجیمان و حوزه اقتصادیمان. باید تجارت خارجی در صدر اولویتها قرار بگیرد؛ اتفاقی که در سالهای گذشته رخ نداده است و تقریبا همه اذعان دارند که ما در این حوزه دچار چالش و مشکل هستیم. ما بیشتر به مسائل از بعد سیاسی و امنیتی نگاه میکنیم تا اقتصادی. حتی در جاهایی هم که موفقیت سیاسی و امنیتی داشتیم، نتوانستهایم این توفیق را به فرصت و دستاورد اقتصادی تبدیل کنیم. این یک ضعف عمده در عملکرد ما ایرانیها و در ساختار سیاسی کشورمان است، تردیدی در این مساله وجود ندارد.
اینکه آیا تحریمهای امریکا یا FATF در تعامل با کشورهای همسایه تاثیرگذار است یا نه، بله قطعا تاثیرگذار است. اما وقتی با همسایه خود مراوده و تجارت میکنید، خیلی مسائل میتواند حلوفصل شود، خیلی از تعاملات تجاری با همسایگان اساسا توسط تحریمکنندگان و تحدیدکنندگان قابل رهگیری نیست. اگر با فعالان بخش خصوصی صحبت بکنید، میبینید که هیچکدام با مشکلات عجیب و غریبی که بعضا در حوزههای دولتی دست به گریبانشان هستیم، مواجه نیستند. فعالان بخش خصوصی عمدتا از دولت تقاضا دارند که امور تجارت خارجی را برایشان تسهیل کند. این کاری است که در طول سالهای گذشته انجام نشده است. ما به خیلی از کشورهای منطقه حتی در هفته یک پرواز هم نداریم. مقایسه کنید با ترکیه که در همسایگی ماست و روزی شش پرواز به قرقیزستان دارد، شش پرواز به قزاقستان و بقیه کشورهای منطقه دارد. معلوم است که وقتی مراوده و ارتباط وجود دارد، صادرات کالا و معاملات هم تسهیل میشود. مشکل اساسی ما این است که در سیاستهایمان سازوکار مناسب برای بخش تجارت ایجاد نکردهایم و مشکل عمده دیگر این است که بخش بزرگی از اقتصاد ایران دولتی است و وقتی دولت مستقیما برای تعاملات تجاری وارد عمل میشود، به سادگی توسط کشورهای تحریمکننده قابل رهگیری و پیگیری است. وقتی در حوزه خصوصی این تعاملها انجام شود، میتوان از طریق بنگاههای کوچک و متوسط و از طریق بانکهای کوچک مشکلات و موانع را مرتفع کرد و حتی در خیلی از جاها مبادلات کالا به کالا و تهاتر انجام داد و به هر حال نیازهای کشور را در این شرایط رفع کرد. مشکل اصلی این است که این دیدگاه و رویکرد در کشور ما وجود نداشت. البته بخشی از جا نیفتادن این دیدگاه، به این برمیگردد که اقتصاد ایران همواره نفتمحور بود و همیشه نفت فروختیم و هرچه میخواستیم با پول آن وارد میکردیم، در نتیجه هیچوقت استراتژی اصلی کشور صادرات و تجارت غیرنفتی نبود. اما در حال حاضر و در سالهای اخیر ایران با شرایط جدید مواجه شده است و باید که این اصلاح را از داخل ساختارهای اقتصادی و سیاستگذاری خودش شروع کند، اگر این کار را انجام ندهد نه عضویت در اتحادیه گمرکی اوراسیا برای ایران کارساز خواهد بود و نه عضویت در سازمان همکاری شانگهای.
در حال حاضر نمیتوان حکم کلی داد که سازمان همکاری شانگهای یک سازوکار کاملا غیر غربی است. سازمان همکاری شانگهای در طول سالهای اخیر درهای خود را به روی کشورهای دیگر با مناسبات و جهتگیریهای مختلف گشوده است.
هم روسها و هم چینیها در برههای که ایران تحت تحریم شورای امنیت قرار داشت، مساله تحریم را به وضوح مطرح و تاکید میکردند تا زمانی که این تحریمها برقرار است، عملا نمیتوانند کشوری که تحت تحریم شورای امنیت است را وارد این فرآیند کنند.
اگر اصلاح از داخل ساختارهای اقتصادی و سیاستگذاری کشور شروع نشود نه عضویت در اتحادیه گمرکی اوراسیا برای ایران کارساز خواهد بود و نه عضویت در سازمان همکاری شانگهای.
تحریمهای امریکا یا FATF در تعامل با کشورهای همسایه قطعا تاثیرگذار است. اما وقتی با همسایه خود مراوده و تجارت میکنید، خیلی از مسائل میتواند حلوفصل شود، خیلی از تعاملات تجاری با همسایگان اساسا توسط تحریمکنندگان و تحدیدکنندگان قابل رهگیری نیست.
چینیها به ویژه تمایل نداشتند که پیمان شانگهای را به عنوان یک سازوکار ضدغربی معرفی کنند.
در میان مخالفان پیوستن به سازمان همکاری شانگهای، عدهای معتقد بودند حضور ایران در هر نهادی که جنبه منطقهای داشته باشد و اهداف امنیتی را دنبال کند، میتواند استقلال کشور را خدشهدار کند. یک عده دیگر اعتقاد داشتند که چون روسیه و چین دو بازیگر مهم و تاثیرگذار در این سازمان هستند، عضویت ایران به معنای پذیرش سلطه روسیه و چین خواهد بود. عدهای دیگر هم معتقد بودند که عضویت در این سازمان میتواند به روند توسعه مناسبات ایران با غرب آسیب بزند.