آرمان ملی- محمدحسین لطفالهی: ایالات متحده آمریکا در روزهای اخیر اقدام به کلید زدن طرحی کرده که بر اساس آن شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم تسلیحات متعارف علیه ایران را تمدید کند. این در حالی است که بر اساس توافق هستهای این تحریمها از اکتبر ۲۰۲۰ برچیده خواهند شد. در این میان یکی از تاثیرگذارترین مولفهها در کامیابی یا ناکامی آمریکا، مواضع چین و روسیه است. «آرمان ملی» در گفتوگو با شعیب بهمن، تحلیلگر مسائل روسیه به بررسی این موضوع پرداخته است. او میگوید سیاست هر دو، پکن و مسکو در خصوص برجام یکسان است و هر دو کشور علنا اعلام کردهاند با تداوم یا اعمال هر تحریمی علیه ایران مخالفند و بر اساس این موضع باید پیشبینی کرد که با ایالات متحده همراه نخواهند شد. بهمن همچنین تاکید دارد که اساسا از جنبه حقوق بینالملل آمریکا هیچادله مستدل و محکمی برای پیشبرد این پروژه ندارد؛ چراکه آمریکا با خروج از برجام نمیتواند ادعای پایبندی به این توافقنامه را داشته باشد و یا حتی از سایر طرفها بخواهد که به خواست او پایبند باشند. به گفته او طرح این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل با شکست مواجه خواهد شد و تلاشهای وزیر خارجه آمریکا راه به جایی نخواهد برد. این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
نگرانیهای زیادی درباره موضعگیری روسیه و چین در برابر طرح آمریکا مبنی بر تمدید تحریم تسلیحات متعارف علیه ایران وجود دارد. ارزیابی شما از موضع صریح روسیه و سکوت چین چیست؟
روسها زمانی که در ابتدا این بحث مطرح شد، یعنی زمان به ثمر رسیدن برنامه جامع اقدام مشترک که متعاقب آن موضوع به تصویب رسیدن قطعنامه در شورای امنیت سازمان ملل متحد به میان آمد، مخالف اعمال محدودیتهای نظامی و تسلیحاتی علیه جمهوری اسلامی بودند و مخالفت خود را نیز در طول سالیان گذشته به انحای مختلف ابراز کردهاند. در شرایط فعلی نیز که آمریکا در تلاش برای برجسته کردن این موضوع است، مسکو با صراحت اعلام موضع کرده و تاکید داشته که اگر آمریکاییها بخواهند موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ببرند و در پی تصویب قطعنامهای در این زمینه برآیند، کرملین مخالفت خواهد کرد. چینیها نیز اغلب دیدگاههای مشابهی با روسیه دارند اما بهدلیل برخی تحفظات و نگرانیهای بینالمللی که وجود دارد، ترجیح میدهند خود را درگیر تنشهای لفظی که از سوی آمریکا به راه میافتد نکنند؛ چراکه از نظر تجاری آنها روابط ویژهای با ایالات متحده دارند و مایل نیستند که این روابط تجاری تحت تاثیر تنشهای لفظی قرار گیرد. با این وجود مشخص است که چین با سیاستهای آمریکا مخالف است و اگر موضوعی نظیر تمدید تحریم تسلیحات متعارف ایران در شورای امنیت سازمان ملل مطرح شود، پکن با آمریکا همراه نشده و رأی منفی خواهد داد. بهطور کلی باید گفت در بسیاری از موضوعات سیاست خارجی، مسکو و پکن نگاه مشابهی دارند و اگر تفاوتی نیز در موضعگیریها دیده میشود، مساله به رویه محافظهکارانه چین در حوزه سیاست خارجی بازمیگردد. عملا سیاست هر دو طرف در خصوص برجام یکسان است و هر دو کشور علنا اعلام کردند با تداوم یا اعمال هر تحریمی علیه ایران مخالفند و بر اساس این موضع باید پیشبینی کرد که با ایالات متحده همراه نخواهند شد.
با این وصف طرح آمریکا برای تمدید تحریم تسلیحات متعارف علیه ایران در سازمان ملل متحد به نتیجه نخواهد رسید؟
از جنبه حقوق بینالملل آمریکا هیچادله مستدل و محکمی برای پیشبرد این پروژه ندارد آن هم به چند دلیل؛ اول اینکه آمریکا با خروج از برجام نمیتواند مدعی پایبندی به این توافقنامه باشد و یا از سایر طرفها بخواهد که خواست او را بپذیرند. خروج آمریکا از برجام هرگونه ادعای آنها در خصوص این توافقنامه را از حیز انتفاع ساقط میکند. دوم آنکه آمریکاییها مساله تمدید تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران را به قطعنامه شورای امنیت مرتبط میکنند در حالی که براساس قطعنامه ۲۲۳۱ صراحتا زمان و تاریخ رفع تحریمهای تسلیحاتی ایران ذکر شده و استناد به آن قطعا نمیتواند برای آمریکا راهگشا باشد. براساس این دو دلیل تنها مسیر باقی مانده برای آمریکاییها به منظور تمدید تحریمهای تسلیحاتی ایران این است که موضوع را مجددا در شورای امنیت سازمان ملل مطرح کنند و با رایزنی با سایر کشورها قطعنامهای محدودکننده و جدید علیه ایران تدوین کنند. این مسیر نیز همراه با چالشهایی برای ایالات متحده خواهد بود.آمریکا شاید بتواند اجماع برخی کشورهای اروپایی را در رسیدن به این هدف کسب کند، اما روسیه و چین هیچکدام با تصویب قطعنامه جدید علیه ایران موافقت نخواهند کرد و از الان میتوان پیشبینی کرد که طرح این موضوع در شورای امنیت سازمان ملل با شکست مواجه خواهد شد و تلاشهای وزیر خارجه آمریکا راه به جایی نخواهد برد.
یکی از دلایل نگرانی، اتفاقاتی است که در جریان صدور قطعنامههایی نظیر ۱۹۲۹ علیه ایران رخ داد و روسیه و چین با کشورهای غربی در این زمینه همراه شدند. چه تفاوتهایی میان شرایط امروز و شرایط آن برهه زمانی وجود دارد؟
به عقیده من شرایط امروز و روابط امروزی ایران با روسیه و چین قابل مقایسه با آنچه در گذشته شاهد بودیم، نیست. دو دلیل برای اثبات این مساله وجود دارد. اول اینکه روابط ایران با این کشورها بسیار بهتر از گذشته شده است. اگر به آن دوره زمانی برگردیم و نگاهی به آنچه میان دو کشور میگذشت داشته باشیم، در خواهیم یافت که در آن دوره بر خلاف امروز روابط ایران و روسیه مملو از تنشهای لفظی بوده است. خاطرمان میآید که محمود احمدینژاد چه تنشهای لفظی با همتای روس خود، دیمیتری مدودف داشت و این تنشها چه تاثیری بر روابط و مذاکرات جاری ایران و کشورهای ۱+۵ میگذاشت. ضمن اینکه رویههایی نیز که در سیاست خارجی ایران پیش گرفته میشد، بسیار متفاوت از گذشته است. به هرحال امروز ایران و روسیه روابط رو به توسعهای را تجربه میکنند و تمایل دارند که همکاری در همه زمینهها افزایش یابد. از طرف دیگر در دوره گذشته این ظن از سوی روسیه و چین وجود داشت که ایران به سوی ساخت تسلیحات هستهای پیش میرود و امروزه این ظن برطرف شده است. با امضای برجام، روسها و چینیها دریافتهاند که ایران ارادهای برای گذار به سمت تسلیحات هستهای ندارد و معتقدند که آمریکا مانع از به ثمر رسیدن توافق هستهای شده است. به همین دلیل حتی در مساله کاهش تعهدات برجامی ایران نیز عملا شاهد جانبداری روسیه و چین از موضع ایران بودیم. بنابراین شرایط متفاوت شده و بهدلیل اتخاذ سیاستهای درست و عقلانی از سوی جمهوری اسلامی ایران، دیدگاه مسکو و پکن نیز نسبت به ایران تغییرات قابل توجهی داشته است.
این روزها یکی از مولفههای تاثیرگذار در روابط بینالملل، مساله شیوع بیماری کووید ۱۹ در جهان است. بهنظر شما شیوع این بیماری چه تاثیری بر روابط ایران، چین و روسیه داشت؟
از زمان آغاز همهگیری این بیماری، موارد متعددی در خصوص منشأ اصلی بیماری مطرح شده است. روسها و چینیها، آمریکا را در این مساله مقصر میدانند و از جنگ بیولوژیکی آمریکا علیه رقبای بینالمللیاش سخن میگویند که در نهایت کنترل ویروس از دست رفته و به خود آمریکا و متحدان غربیاش صدمات بسیاری وارد آورده است. در مقابل آمریکا منشأ ویروس را آزمایشگاه ووهان میداند و چین را به پنهانکاری درباره تبعات شیوع این بیماری متهم میکند. واقعیت این است در شرایط فعلی و زمانی که مدرکی رسمی و معتبر برای استناد به آن وجود ندارد و هیچکدام از طرفین نتوانستهاند روایت خود را از منشأ آغاز بیماری کووید ۱۹ اثبات کنند، با این حال کشورها در پی بهرهبرداری از این موضوع به نفع خود هستند. بیش از اینکه این مساله ناشی از واقعیات باشد، تحتتاثیر تبلیغات سیاسی است و برخی کشورها تمایل دارند، ناکارآمدی خود در راستای ویروس کرونا را به کشورهای خارجی نسبت دهند و از این طریق از زیربار فشار خارج شوند. در مورد ایران باید نکتههایی را مدنظر داشت. چینیها پیش و پس از آغاز شیوع این بیماری در ایران، کمکهای بسیار زیادی را ارسال کردند. از تجهیزات پزشکی، دارو گرفته تا دیگر تجهیزات مورد نیاز برای ایران از چین ارسال شد و این کمکها سبب شد که ایران نیز که تحت فشار تحریمهای آمریکا قرارداد، از این کمکهای ارزشمند قدردانی کرده و در پی حمایت از موضع چین برآید. ضمن اینکه روسها نیز در روزهای آغازین شیوع ویروس کرونا، اقدام به ارسال محصولات و تجهیزات پزشکی گسترده به ایران کردند. کاملا مشخص است زمانی که روسیه و چین به ایران کمک میکنند و آمریکا ایران را تحریم کرده، ایران از موضع کشورهای شرقی دفاع کند.
در دوره شیوع ویروس کرونا، انتقادات زیادی در خصوص سیاست نگاه به شرق ایران مطرح شد. ارزیابی شما از این انتقادات و کلیات سیاست ایران در نگاه به شرق چیست؟
در وهله اول باید توجه داشته باشیم که تحلیل سیاست خارجی در ایران، بیش از آن که در چارچوب منافع ملی صورت گیرد تحت تاثیر منافع جناحی است. یعنی جناحها بر اساس منافع سیاسی و حزبی خود در پی تحلیل در حوزه سیاست خارجی برمیآیند و همین موضوع تاکنون آسیبهای زیادی را بر کشور تحمیل کرده است. نمونه بارز این مساله همین تنش اخیر در موضوع سفیر چین بود. یعنی در شرایطی که چین بهعنوان مهمترین حامی ایران در جهان عمل میکرد، موجی منفی علیه این کشور در داخل ایجاد شد و شرایطی ایجاد گشت که به منافع ملی آسیب وارد آمد. حتی سبب شد که در روند برخی کمک رسانیها به خصوص در دوره پیک کرونا خلل ایجاد شود و مطمئنا این موضوعات به نفع کشور نیست. عملا برخی اظهارنظرها و جریانسازیها بر پایه نگاه جناحی است. اگر بخواهیم سیاست نگاه به شرق ایران را بررسی کنیم، جنبههای مختلفی وجود دارد. ایران اساسا خودش را کشوری شرقی میداند. یعنی بهعنوان کشوری آسیایی بر اساس موقعیت ژئوپلتیک کشوری شرقی به حساب میآید و هیچگاه در جمع غربیها به شمار نیامده. از نظر تاریخی نیز ایران در طول تاریخ بیشترین مراودات اقتصادی را با کشورهای همجوار خود داشته و جاده ابریشم مثالی خوب برای این موضوع است. از دیدگاه سیاسی نیز برخلاف کشورهای غربی که خواهان تغییر و براندازی نظام سیاسی مستقر در ایران هستند، کشورهای شرقی این نگاه را ندارند و کاملا طبیعی است که در این شرایط ایران به سمت کشورهایی که خواهان همکاری هستند، گرایش پیدا کند. آنها نه تنها علیه ایران فشارهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی وارد نمیکنند بلکه خواهان همکاری در این موضوعات هستند. در نتیجه میتوان گفت نگاه به شرق نباید باعث نادیده گرفتن غرب در حوزه سیاست خارجی ایران باشد. بلکه باید نگاهی متوازن داشت.
ایران با روسیه در موضوع دیگری نیز در مذاکره بوده و آن روند آستانه است. وضعیت روند آستانه و اثرگذاری آن را چگونه میبینید؟
مهمترین دستاورد مذاکرات موسوم به آستانه را میتوان به دو بخش تقسیم کرد. یک بخش به اوضاع و شرایط سوریه و شیوه حل و فصل این بحران مرتبط میشود که روند آستانه فرصتی را ایجاد کرد که شیوه حل و فصل این بحران از روشهای نظامی به روشهای دیپلماتیک و سیاسی تغییر پیدا کند. از این رو این یک دستاورد بزرگی است که تاثیرات میدانی زیادی بر تحولاتی که در داخل سوریه در برهههای مختلف زمانی رخ داد، بهدنبال داشت. نکته مهمتر دیگر این است که این مذاکرات، برای اولین بار در تاریخ معاصر منطقه غرب آسیا در حالی برگزار شده که هیچیک از قدرتهای بزرگ غربی در آن نقشی ندارند. به این معنا که در گذشته در همه بحرانها و مناقشاتی که در این منطقه وجود داشت، همواره کشورهای غربی بهعنوان بازیگر موثر ایفای نقش میکردند و اساسا ما هیچ بحران و مناقشهای را در تاریخ منطقه خاورمیانه نمیتوانیم به یاد بیاوریم که بدون مشارکت یا بدون خواست کشورهای غربی، حل و فصل شده باشد. بنابراین از این جهت که ایران، ترکیه و روسیه که سه کشوری هستند که این مذاکرات را پیش میبرند و عملا کشورهای غربی در آن حضور و نقش فعالی ندارند هم در مذاکرات آستانه قابل توجه است. قاعدتا با توجه به موقعیت و جایگاهی که ایران در سوریه دارد و همچنین موقعیت و جایگاهی که در کل منطقه دارد، همواره بازیگر تعیین کنندهای در روند مذاکرات بوده است. ایران چه در روند هدایت و شکل دهی به مذاکرات و چه در روند تصمیماتی که در این مذاکرات اتخاذ شده، بازیگر فعال، مهم و اثرگذاری بوده است. تصمیمات و تاثیرگذاری ایران حتی به تایید هر ۳ کشور حاضر در این مذاکرات رسیده و بعضا بسیاری از این تصمیمات هم در عرصه عملی نیز به اجرا درآمدند. بنابراین جمهوری اسلامی ایران همواره بازیگر موثر و تاثیرگذاری بوده و در آینده هم ایران با توجه به نفوذی که در سطح منطقه و داخل سوریه دارد، قطعا بازیگر اثرگذاری در هر نوع روند مذاکره سیاسی در خصوص آینده سوریه خواهد بود.
روزنامه آرمان