هنگامی که طرح ضد حمله اوکراین مطرح شد، کشورهای غربی چند سناریو در خصوص نتایج این اقدام در نظر گرفتند.
در بهترین سناریو، اوکراین باید بر مناطق تحت کنترل روسیه در جنوب مسلط و یک پل زمینی تا دریای آزوف ایجاد میکرد تا از تبدیل این منطقه به دریاچه انحصاری روسیه جلوگیری کند. در سناریوی محدود نیز اوکراین باید بخشی از سرزمینهای ملحق شده خود به روسیه را بدون رسیدن به سواحل دریای آزوف بازیابی میکرد.
آنچه در سناریوهای غربی درباره ضد حمله اوکراین وجود نداشت، احتمال شکست کییف و عدم تحقق دو سناریوی بلندپروازانه فوق بود. در واقع آنجه در عمل رخ داد، ناتوانی نیروهای اوکراینی در پیشبرد عملیات تهاجمی و عقب راندن روسیه بود. به نحوی که از یک سو ارتش اوکراین در دستیابی به هرگونه نفوذ در خطوط دفاعی روسیه بازماند و از سوی دیگر تلفات و خسارات سنگینی متحمل شد. به هر روی در حال حاضر شکست حملات اوکراین موجب پدید آمدن پیامدهای مهمی شدهاند که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد:
۱. عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده: حمله اوکراین آنگونه که ادعا میشد، برق آسا و رعب انگیز نبود و انتظارات را برآورده نکرد. در واقع حمله اوکراین بر خلاف پیش بینیها و بزرگنماییهای غرب به هیچ یک از اهداف مورد نظر و تعیینشده همچون تسلط بر کریمه دست نیافته است. ناتالیا گالیبارنکو، نماینده دائم اوکراین در ناتو، در 19 ژوئن 2023 از متحدان غربی خواست که امید زیادی به ضدحمله نداشته باشند و آن را تعیین کننده ندانند. از سوی دیگر جان کربی، سخنگوی شورای امنیت ملی آمریکا تأیید کرد که به گفتههای مقامات اوکراینی درباره ضدحمله چیز زیادی اضافه نخواهد کرد اما در عین حال تلاش قابل توجه ایالات متحده برای آماده سازی نیروهای اوکراینی را مورد توجه قرار داد. وی تأکید که ایالات متحده در طول هفت یا هشت ماه گذشته، تمام تلاش خود را انجام داده است تا اطمینان حاصل شود که اوکراین تواناییهای لازم برای انجام یک حمله موفقیتآمیز را دارد. با وجود حمایتهای همه جانبه کشورهای غربی، آنچه در عمل اتفاق افتاد، حکایت از بیاثر بودن حملات علیه مواضع روسیه داشت.
۲. نمایش ناکارآمدی تسلیحات غربی: حملات اوکراین نشان داد که تجهیزات غربی نه باعث شکست روسیه خواهند شد و نه قادرند تغییر بزرگی در روند تحولات میدانی ایجاد کنند. انهدام تانکهای لئوپارد و خودروهای مینزدای آلمان و همچنین از بین رفتن خودروهای زرهی برادلی و استرایکر آمریکا، نه تنها عدم کارآیی تسلیحات مدرن غربی را نشان دادند بلکه باعث شدند ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه، تجهیزات غربی را به سخره بگیرد و تأکید کند که تانکهای لئوپارد آلمانی و خودروهای برادلی ساخت آمریکا به خوبی میسوزند و مهمات آنها پیش از آنکه مورد استفاده قرار گیرند، در داخل خودشان منفجر میشود.
به رغم آنکه تسلیحات مدن غربی بر سلاحهای باقی مانده از زمان شوروی در ارتش اوکراین برتری داشت اما خسارات سنگینی که کی یف متحمل شده، نشان میدهد که سلاحهای غربی نتوانستهاند در برابر تسلیحات مدرن روسیه، تفاوتی ایجاد کنند. در نتیجه مسکو از این فرصت استفاده کرد تا برتری تسلیحات تدافعی خود را در برابر کشورهای غربی به نمایش بگذارد.
۳. شکست جنگ تبلیغاتی غرب: واشنگتن از ابتدا با توسل به تبلیغات فراوان و شیوههای جنگ روانی به دنبال حمایت از ضدحمله اوکراین بود. به نحوی که مقامات آمریکایی دائما تأکید میکردند که نیروهای اوکراینی به دستاوردی دست خواهند یافت که قبلاً انتظارش را نداشتند. با این حال آنها به سرعت ناگزیر به اعتراف شدند که ارتش اوکراین تلفات جانی و خسارات تجهیزاتی زیادی را متحمل شده است. اگر چه اوکراین تلاش کرد ویدئوهایی مبنی بر برتری سلاحهای غربی بهویژه لئوپارد بر همتای روسی خود در شبکههای اجتماعی منتشر کند اما چنین تبلیغاتی در مقابل فیلمهای منتشر شده توسط روسیه از این تانکها که یکی پس از دیگری منهدم میشدند، تأثیر چندانی نداشت. از این رو ناکامی در دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در حملات اوکراین، برای مقامات و رسانههای غربی که تمایل داشتند در تواناییهای سلاحهای آمریکایی و اروپایی بیش از حد اغراق کنند، ضربه بزرگی محسوب میشود.
۴. شکست سیاست حمایت بدون سقف غرب از اوکراین: مقامات غربی بارها اعلام کردهاند که در حمایت از اوکراین هیچ محدودیتی قائل نیستند. جو بایدن، رئیس جمهور آمریکا تأکید کرده که حمایت نظامی آمریکا از اوکراین تا زمانی که لازم باشد، ادامه خواهد یافت. اولاف شولز، صدراعظم آلمان نیز مشابه همین سخنان را اظهار کرده است. امانوئل مکرون، رئیسجمهور فرانسه نیز اعلام کرده که ضدحمله اوکراین در حال انجام است و برای هفتهها یا حتی ماهها ادامه خواهد داشت. زیرا غرب برای ورود به مرحله مذاکره با شرایط خوب، نیاز به دستاورد در میدان نبرد دارد.
با وجود تمایل برخی از کشورهای غربی برای تأیید این گزاره که حمایت آنها از اوکراین سقف و محدودیتی ندارد، واقعیت خلاف این را آشکار میکند. زیرا بین کشورهای غربی اتفاق نظر وجود دارد که عملکرد ارتش اوکراین، بستههای حمایتی آتی را تعیین میکند. از این رو شکست اوکراین در ضد حمله به معنای کاهش این حمایتها خواهد بود. در واقع انهدام تسلیحات و تجهیزات سنگین غربی که برای جنگ علیه روسیه به اوکراین ارسال شده بودند، آخرین بخت پیروزی از طریق گزینه نظامی علیه روسیه را از غرب گرفت.
از این رو احتمال افزایش تعداد کشورهای اروپایی که خواهان مصالحه با روسیه و دست کشیدن از حمایت بیحاصل از کی یف هستند، وجود دارد. به خصوص که برخی از کشورها از مدتها قبل خواهان تجدید نظر درباره نوع مواجهه با بحران اوکراین و تعامل با روسیه شده بودند. کشورهای اروپایی که از وخامت شرایط اقتصادی خود رنج میبرند، نمیتوانند برای مدت طولانی به حمایت نظامی و اقتصادی اوکراین ادامه دهند. در عین حال برخی از مقامات اروپایی در توانایی خود برای تأمین تجهیزات نظامی مورد نیاز اوکراین ابراز تردید کردهاند. به عنوان مثال، بوریس پیستوریوس وزیر دفاع آلمان در 13 ژوئن یعنی یک روز پس از اظهارات شولز، اعلام کرد که کشورش قادر به جایگزینی تمام تانکهایی که در اختیار اوکراین قرار داده و در طول نبرد منهدم شدهاند، نخواهد بود.
از سوی دیگر با شکست اوکراین و عدم دستیابی به اهداف از پیش تعیین شده در ضدحملات، ممکن است حمایت آمریکا از زلنسکی در آینده مورد تردید قرار گیرد. زیرا به رعم مقامات واشنگتن، ایالات متحده تمام قابلیتهای لازم را در اختیار اوکراین قرار داده اما کی یف نتوانسته موفقیتی کسب کند. به خصوص کنگره ایالات متحده که توسط جمهوری خواهان کنترل میشود، با توجه به هزینه بالای چنین حمایتی دائما به دنبال جلوگیری از هرگونه کمک جدید به اوکراین هستند.
۵. احتمال ایجاد منطقه حائل: ولادیمیر پوتین به صراحت هشدار داده که روسیه در صورت ادامه بمباران قلمرو خود، موضوع ایجاد “منطقه حائل” در خاک اوکراین را در فاصلهای که دسترسی به خاک روسیه از طریق آن ناممکن باشد، بررسی خواهد کرد. چنین امری به معنای گشودن یک جبهه جدید در جنگ است و میتواند خارکف را به هدف بعدی نزاع تبدیل کند. در واقع روسیه برای توقف حملات اوکراین علیه بلگورود چارهای به ایجاد استحکامات دفاعی در خارکف نخواهد داشت.
در مجموع به رغم آنکه کشورهای غربی همچنان به صورت علنی بر ادامه حمایت خود از اوکراین تأکید خواهند کرد اما واضح است که شکست اوکراین در کسب هرگونه پیروزی میدانی در برابر ارتش روسیه، یک ناکامی جدی برای غرب خواهد بود. زیرا شکست ضد حمله اوکراین عملاً به معنای عدم موفقیت تلاشهای غرب برای تضعیف ارتش روسیه و بازگرداندن شرایط به زمان پیش از آغاز بحران است. چنین امری نه تنها بیانگر عدم دستیابی غرب به سناریوهای از پیش طراحی شده است، بلکه از نتایج معکوس ضد حملات نیز حکایت دارد. اگر چه واشنگتن تا حد ممکن از زلنسکی در اوکراین حمایت خواهد کرد تا اعتبار چتر امنیتی خود را حفظ کند اما ادامه حمایت غرب از اوکراین بدون نتایج قاطع نظامی، به معنای فرسودگی اقتصادی و نظامی آمریکا و کشورهای اروپایی خواهد بود.