دکتر شعیب بهمن
اخیرا مطلبی با عنوان «آیا ایران گاو شیرده روسیه است؟» توسط فردی به نام دکتر اسفندیار خدایی در برخی از رسانه ها و شبکه های مجازی منتشر شده که با توجه ادله و نتایجی که ذکر شده، نیازمند نقد است. بر این اساس نکات زیر قابل اشاره هستند:
- عنوانی که برای مطلب انتخاب شده، بیش از آنکه دارای بار علمی باشد، ژورنالیستی است.
- نویسنده محترم از زاویه درستی وارد بحث نشده است. زیرا اساسا قیاس سیاست خارجی ایران با عربستان سعودی درست نیست. زیرا عربستان دارای یک سیاست خارجی وابسته به قدرت های بزرگ به خصوص آمریکا است، در حالی که مهمترین عنصر سیاست خارجی ایران در طول سال های گذشته، استقلالطلبی از قدرت های بزرگ به ویژه ایالات متحده بوده است. همچنین قیاس روسیه با آمریکا چندان درست به نظر نمی رسد. کما اینکه دو کشور از لحاظ قدرت و منش فکری و رویکردی با یکدیگر متفاوت هستند.
- بر خلاف ادعای نویسنده نمی توان هیچ مشابهتی میان روابط آمریکا و عربستان با روابط ایران و روسیه یافت. اگر چه آمریکا در روابط با عربستان در جایگاه قدرت نشسته اما روسیه و یا چین در روابط با ایران از چنین جایگاهی برخوردار نیستند. اگر نویسنده محترم لطف می کرد و فقط یک نمونه از رفتار قلدرمآبانه یا زورگویانه روسیه با ایران یا دست کم یک نمونه از کرنش تهران در برابر اوامر مسکو را عنوان می کرد، بسیار عالی می شد!
- این نکته که ایران برای دور زدن تحریم ها نیازمند همکاری با روسیه یا چین است، اگر چه صحت دارد اما دست کم در مورد روسیه تا کنون عملی نشده است. لطفا به آمار و ارقام تجارت دوجانبه بین تهران و مسکو توجه کنید تا بی اساس بودن وابستگی ایران یا نیاز تهران به روسیه را دریابید.
- اگر آمریکا عربستان را متحد خود تلقی می کند، چرا از الفاظی مانند گاو شیرده استفاده می کند؟ آیا این لفظ در خور و شایسته یک متحد استراتژیک است؟
- درک رفتار روسیه در بزنگاه های تاریخی همچون رای به قطعنامه های ضد ایرانی در شورای امنیت نباید صرفا با نگاه ایرانی صورت گیرد. درک این رفتار هنگامی میسر می شود که رفتار طرف ایرانی در قبال روسیه در آن برهه زمانی و همچنین منافع روسیه در قبال هسته ای شدن کشورها در جهان به خوبی مطالعه شود. در نتیجه پیشنهاد می کنم اگر سوال یا تردیدی در این باره وجود دارد، آن مقطع از تاریخ روابط را یک بار دیگر مرور کنیم.
- اساسا دوره اتحادهای راهبردی در سطح بین المللی به سر آمده و دیگر هیچ دو یا چند کشوری را نمی توان یافت که متحد راهبردی یکدیگر باشند. مباحث مرتبط با اتحادهای راهبردی به دوره جنگ سرد یا دست کم زمانی مرتبط می شود که دو یا چند قطب در نظام بین الملل وجود داشته باشند و کشورها با تشکیل بلوک های مختلف دست به اتحادهای راهبردی بزنند. امروز حتا کشورهایی همچون آمریکا هم متحد راهبردی به معنای واقعی ندارند. چنانکه بسیاری از کشورهای اروپایی بارها علیه آمریکا موضع گیری کرده اند. بنابراین انتظار وجود روابط راهبردی میان ایران و روسیه نه با واقعیت های نظام بین الملل همخوانی دارد و نه با سطح پایین مناسبات تهران و مسکو در برخی از حوزه ها از جمله بخش اقتصادی.
- این نگاه که روسیه با کارت ایران از آمریکا امتیازهای زیادی گرفته، صحت چندانی ندارد. اگر نمونه یا مثال واضحی وجود دارد، لطفا ذکر بفرمایید.
- بیش از بررسی دلایل خروج آمریکا از برجام که نویسنده محترم به آنها اشاره کرده و البته درباره رد هر یک از آنها می توان ادله های مختلفی ذکر کرد، بازخوانی رفتار ما در قبال این مسئله اهمیت دارد! چرا دستگاه های مرتبط به هیچ وجه گزینه خروج احتمالی آمریکا از چنین توافقی را لحاظ نکرده بودند؟ چرا در متن توافق، هیچ ساز و کار بازدارنده ای در این خصوص در نظر گرفته نشده بود؟ توافق برجام صرفا مختص به مسدله هسته ای بود و ایران هم کاملا به توافق متعهد بوده است. بنابراین رفتارها و سیاست های منطقه ای قاعدتا نباید خللی در برجام بوجود می آورد. چرا که اساسا هیچ لطمه ای به توافق نزده بود. بنابراین ارتباط دو مسئله غیر مرتبط به یکدیگر، نتیجه گیری را کلا منحرف می کند.
- اگر نویسنده محترم نشانه یا نمونه ای از باج دادن ایران به روسیه دارند، لطفا ذکر بفرمایند تا مسئله برای همه روشن شود. آنچه به عنوان «فرصت برای حفظ منافع و پیگیری دغدغه ها در منطقه» ذکر شده، به هیچ وجه معنای باج دهی ندارد. زیرا ایران در بسیاری از موارد دارای اختلافات اساسی با روسیه در منطقه بوده اما هیچ گاه نظر خود را تغییر نداده یا در برابر روسیه عقب نشینی نکرده است.
در مجموع نگارش کلیات بدون ذکر مثال و نمونه های تاریخی، از ارزش هر تحلیل می کاهد. به همین دلیل از نویسنده محترم خواهشمندم در مورد ادعاهایی که در این تحلیل صورت گرفته، مثال های تاریخی خود را بیان کنند.
جهت مطالعه اصل مطلب به آدرس زیر رجوع نمایید:
https://t.me/jahanemoaser_ir/1999