دکتر شعیب بهمن
وضعیت ادلب در هفتههای اخیر که به افزایش درگیریهای نظامی در منطقه انجامیده، شرایط جدیدی در روابط خارجی ترکیه و روسیه پدید آورده که ایران نیز متاثر از آن است؛ شرایطی که هم میتواند روند گفتوگوهای سیاسی پیشین در آستانه و سوچی در مورد سوریه را مختل کند و هم به وقوع یک نبرد مستقیم میان بازیگران دخیل در بحران سوریه منجر شود. آنچه بیش از همه بر این جهتگیریها افزوده، رویاروییهای نظامی مستقیم و البته پراکنده میان نظامیان روسیه و ترکیه بوده که تلفاتی از طرف ترک منتهی شده است.
برآوردها نشان میدهند که ورود ترکیه به هر نوع درگیری مستقیم با روسیه بدون حمایت ناتو یا کشورهای غربی امکانپذیر نیست زیرا عملا ترکیه نه در بعد نظامی و نه در ابعاد اقتصادی از توان و ظرفیت لازم برای رویارویی با روسیه برخوردار نیست. از سوی دیگر هماکنون اروپاییها حاضر به پرداخت هزینه رویارویی با روسیه بهخاطر بلندپروازیهای آنکارا نیستند. آمریکا نیز لزومی برای رویارویی مستقیم با روسیه در سوریه نمیبیند چرا که میتواند منافع خود را به نحو دیگری تامین کند. در نتیجه ناتو همانند برهه زمانی مورد هدف قرار گرفتن جنگنده روسی از سوی ترکیه، دست به اقدام عملی در حمایت از اردوغان نزد. در عین حال غرب این نکته را درک میکند که اگر ترکیه را در این برهه حساس زمانی رها کند، امکان گردش کامل اردوغان به شرق در آینده وجود دارد.
نگاهی به وضعیف فعلی ترکیه در سوریه نشان میدهد که این کشور در بنبستی قرار گرفته که نه راه پیش و نه راه پس دارد:
۱- اگر اردوغان به تخاصم خود با سوریه پایان و ادلب را ترک کند، عملا آخرین سنگر خود در این کشور را با صرف هزینههای زیاد طی یک دهه گشته و بدون هیچدستاورد مشخصی از دست خواهد داد. همچنین اگر اردوغان بخواهد عقبنشینی کند، در داخل با پرسشهای بیپاسخ به افکار عمومی و همچنین احزاب سیاسی مخالف مواجه خواهد شد.
۲- اگر اردوغان بخواهد از تروریستها و معارضان در این منطقه حمایت کند، آنگاه شرایط فعلی یعنی رویارویی با ارتش سوریه و روسیه پیش میآید. قاعدتا اگر اردوغان بخواهد وارد جنگ با ارتش سوریه شود، ناخواسته به دام جنگ با روسیه افتاده است.
۳- اگر اردوغان بخواهد به سمت گزینه مذاکرات دیپلماتیک و روشهای مسالمتآمیز حرکت کند، باید چارهای برای مصلحان نیابتی خود در سوریه بیندیشد. اگر این معارضان را در مذاکرات دیپلماتیک رها کند، آنگاه در آینده هیچ گروهی به ترکیه اعتماد نخواهد کرد و این امر میتواند سیاستهای منطقهای اردوغان را با چالش مواجه کند. اگر بخواهد به حمایت از گروههای مسلح بپردازد، باید چارهای برای خروج آنها از ادلب بیندیشد که در این صورت با چند گزینه محدود مواجه خواهد بود:
گزینه اول، اسکان این افراد به همراه خانوادههایشان در قلمرو سرزمینی ترکیه است. این امر علاوه بر هزینههای زیادی که از لحاظ اقتصادی دارد، میتواند در آینده به مولفهای علیه امنیت ملی ترکیه تبدیل شود زیرا این افراد دارای تجارب جنگی و تروریستی هستند و در آینده میتوانند از سوی هر قدرت خارجی یا بازیگر داخلی علیه اردوغان بهکار گرفته شوند؛ ضمن آنکه جمعآوری این افراد در داخل ترکیه عملا با ماهیت حمایت و ساماندهی آنها متفاوت است زیرا این گروهها به این دلیل از سوی آنکارا مورد حمایت قرار گرفتهاند که بتوانند به صورت نیابتی در راستای منافع ترکیه در منطقه عمل کنند. در نتیجه انتقال آنها به داخل ترکیه هیچ نفعی برای این کشور ندارد.
گزینه دوم، بازکردن مرزها و گسیلداشتن معارضان و خانوادههای آنها به سوی اروپاست. اگرچه این گزینه پیشتر توسط اردوغان آزموده و موفق به کسب حمایتهای مالی از اروپا نیز شده بود اما در سطح سیاسی بههیچوجه آثار مثبتی بر روابط ترکیه و اروپا نداشته و از سوی کشورهای اروپایی به نوعی باجگیری تعبیر شده است. ضمن آنکه ترکیه نمیتواند در سطحی گسترده به این سیاست مهاجرتی دست بزند، بهخصوص که در سالهای اخیر کشورهای اروپایی تدابیر بیشتری برای حفاظت ار ورود غیرقانونی مهاجران به سرزمینهای خود اندیشیدهاند. در واقع همانند گذشته آوارهها و پناهجویان نمیتوانند به راحتی تا قلب اروپا پیشروی کنند.
گزینه سوم، گسیلداشتن گروههای معارض و خانوادههای آنها به سرزمینهای دیگری است که هم دارای درجهای از ناامنی و بیثباتی هستند و هم منافع ترکیه در آنجا دخیل است. مهمترین گزینه در این میان، لیبی است که ترکیه از دولت فائزالسراج در برابر نیروهای خلیفه حفتر حمایت میکند. با این حال شرایط در لیبی هم برای انتقال تروریستها چندان مساعد نیست زیرا برخلاف سوریه، ازآنجاکه ترکیه با کشورهایی همچون آمریکا دارای اهداف یکسانی در ساقطکردن دولت بشار اسد بود، در لیبی آنها رودرروی یکدیگر قرار گرفتهاند؛ ضمن آنکه روسیه نیز در لیبی در جبهه مقابل ترکیه قرار دارد؛ بنابراین انتقال این گروهها در شرایطی که میتواند مورد رصد آمریکا و روسیه قرار گیرد و در صورت لزوم با ممانعت آنها مواجه شود، چندان ساده نیست و حتی از این قابلیت برخوردار است که سیاستهای کلان ترکیه در این کشور را نیز با چالش مواجه کند. ضمن آنکه خود مساله انتقال با توجه به اینکه این معارضان همراه با خانوادههای خود حدود یک میلیون نفر را تشکیل میدهند، مسالهای امکانپذیر نیست. در عین حال لیبی بههیچوجه نمیتواند پذیرای این تعداد از معارضان با خانوادههایشان باشد. در واقع دولت سراج که با چالشهای عدیدهای مواجه است، بههیچوجه توان آن را ندارد که تامین اقتصادی و اسکان حدود یک میلیون نفر دیگر را نیز برعهده گیرد. در واقع ممکن است این نیروها با حمایت مالی ترکیه وارد لیبی شوند اما در نهایت آمریکا یا عربستان با پرداخت پول بیشتر، این گروهها را به سمت خود جلب و به نیرویی علیه منافع آنکارا تبدیل میکنند.
در چنین شرایطی جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ یک سیاست منطقی هم بر حمایت از دولت قانونی سوریه و اقدامات ارتش این کشور برای آزادسازی و پاکسازی مناطق مختلف تاکید کرده و هم اجازه نداده که مسائل منطقهای از جمله وخامت اوضاع در سوریه موجب وارد آمدن لطمه به روابط و همکاریهای دوجانبه با ترکیه شود. در عین حال ایران همکاریهای نزدیک خود با روسیه را نیز در سوریه حفظ کرده است.
اگرچه حل مساله ادلب بدون رضایت ترکیه امکانپذیر است، اما در عین حال ایران به گونهای رفتار نکرده که خود را نسبت به منافع آنکارا کاملا بیتفاوت نشان دهد. در واقع خروج آبرومندانه اردوغان از بحران فعلی در دستور کار ایران قرار دارد. در نتیجه دعوت به مذاکرات دیپلماتیک و روشهای صلح آمیز، رویکرد کلان ایران را در قابل تحولات ادلب شکل داده است.