رهبران کشورهای عضو ناتو در ویلنیوس، پایتخت لیتوانی گرد هم آمدند تا با تمرکز بر بحران اوکراین، اولین برنامه جامع خود را از زمان پایان جنگ سرد تصویب کنند. هدف از طراحی و تصویب این برنامه، مقابله با تهدیدهای ناشی از روسیه عنوان شده بود.
در عین حال موضوعات مختلفی همچون عضویت اوکراین و سوئد در ناتو نیز از دیگر محورهای رایزنی اعضای این پیمان بود. پیش از نشست برخی تصور میکردند که کشورهای عضو ناتو با انتخاب شهر ویلنیوس قصد دارند این پیام را بفرستند که تصمیم غرب برای جلوگیری از پیروزی روسیه در اوکراین، کماکان پابرجا است و کمکهای ناتو به کییف همچنان ادامه خواهند یافت.
با این حال در عمل اکثر اعضای ناتو نشان دادند که نه تنها از زیاده خواهی های زلنسکی خسته شدهاند بلکه به صراحت اعلام کردند که کییف نمیتواند در حین جنگ عضو این ائتلاف نظامی شود. زیرا اولاً هزینههای جنگ بیش از گذشته به دوش آنها میافتد و ثانیاً ناگزیر به مواجهه مستقیم با روسیه میشوند که به هیچ وجه خواهان آن نیستند. علاوه بر این، عضویت اوکراین در ناتو میتواند خطر وقوع جنگ هستهای در جهان را افزایش دهد و همه راهها برای انجام مذاکرات آتی با روسیه را مسدود کند.
اگر چه ناتو از لحاظ جمع بودجه، نیرو، تسلیحات و تجهیزات نظامی نسبت به روسیه برتری دارد اما مواجهه این سازمان با روسیه موجب پدید آمدن چالشهای متعددی برای اعضای آن شده است. از جمله این چالشها که نقش تعیین کنندهای در آینده رویارویی ناتو با روسیه دارد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. اختلاف نظر در میان اعضای ناتو: تقابل ناتو با روسیه موجب شده که در میان اعضای آن در خصوص نحوه مواجهه با مسکو دو اختلاف نظر اساسی پدید آید:
اختلاف نظر اول، میان کشورهای اروپایی و آمریکا است. به این معنا که امریکاییها خواهان اعمال فشار بیشتر بر روسیه هستند اما کشورهای اروپایی به دلیل مجاورت جغرافیایی و تعاملات اقتصادی و انرژی، تمایل کمتری به تحت فشار قرار دادن مسکو دارند.
در واقع بخشی از کشورهای اروپایی معتقدند آمریکا به دلیل فاصله زیاد جغرافیایی، از افزایش تنش با روسیه به اندازه کشورهای اروپایی متضرر نمیشود. در نتیجه اروپا نباید با سیاستهای سخت آمریکا در برابر روسیه همراهی کند.
اختلاف نظر دوم به دیدگاههای متفاوت در میان کشورهای اروپایی مرتبط میشود. به نحوی که برخی از کشورهای شرق اروپا همچون لهستان و کشورهای حوزه دریای بالتیک خواهان برخورد قهرآمیز با روسیه هستند. این دیدگاه از سوی انگلیس به عنوان یکی از قدرتهای مهم اروپا و ناتو نیز حمایت میشود. از سوی دیگر برخی از کشورهای اروپایی نظیر فرانسه، آلمان، ایتالیا و یونان خواهان برقراری روابط مسالمت جویانه با مسکو هستند.
2. تبدیل ناتو به پیمانی خدمترسان به کشورهای شرق اروپا: مواجهه ناتو با روسیه در سالهای پس از فروپاشی شوروی موجب شده که این پیمان نظامی اقدام به جذب کشورهای اروپای شرقی کند. اگر چه این راهبرد برای مقابله با نفوذ روسیه اتخاذ شده اما در عین حال باعث شده که دامنه چالشها و مشکلات امنیتی این کشورها به ناتو کشیده شود. به خصوص که جریانهای افراطی در هر یک از این کشورها، از این معضلات امنیتی برای پیشبرد اهداف داخلی خود بهره میبرند. این جریانها دائماً در حال تبلیغات منفی درباره فشارهای مستقیم نظامی و سیاسی روسیه هستند و در شرایطی که امید چندانی به حمایت کشورهای قدرتمند اروپا از اهداف خود ندارند، خواستار ایجاد وضعیتی هستند که در آن ایالات متحده به حمایت نظامی و امنیتی از آنهابپردازد. به همین دلیل بزرگنمایی تهدید روسیه در سالهای اخیر باعث افزایش حضور نظامی آمریکا و ناتو در این کشورها شده است.
به این ترتیب شمار زیاد رزمایشهای نظامی و انتقال نیرو و تجهیزات به این منطقه نشان میدهد که عملاً ناتو به نهادی خدمترسان به کشورهای شرق اروپا مبدل شده است. این امر موجب نارضایتی سایر کشورهای عضو ناتو شده است. به خصوص که کشورهای اروپای شرقی نسبت به سایر کشورها حق عضویت بسیار کمتری نیز پرداخت میکنند. با وجود آنکه ناتو از کشورهای عضو درخواست کرده که دست کم ۲ درصد از تولید ناخالص داخلی خود را به بودجه دفاعی اختصاص دهند اما تنها تعداد کمی چنین توصیهای را به اجرا گذشتهاند و حتی بحران اوکراین هم در این سیاست تغییری ایجاد نکرده است. در نتیجه این تلقی در میان برخی از اعضای ناتو پدید آمده که به دلیل حساسیتها و تنشهای تاریخی کشورهای اروپای شرقی، در حال پرداخت هزینه تقابل با روسیه هستند.
ناتوانی در پیروزی: ناتو پیش از بحران اوکراین در مأموریت های خود هرگز با شکست مواجه نشده بود.
3.در واقع حضور ناتو در هر بحران به معنای تضمین پیروزی غرب بود. این در حالیست که چه در بحران سال 2014 و چه در بحران فعلی اوکراین، ناتو با تمام حمایتهای تسلیحاتی، اطلاعاتی، مالی و تبلیغاتی خود نتوانسته در برابر روسیه به پیروزی دست یابد. از این رو ناتوانی در استفاده از قابلیتهای نظامی در مواقع حساس و بحرانی که به یکی از ویژگیهای ناتو در برابر روسیه تبدیل شده، این پیمان نظامی را بیش از هر زمانی تحت فشار گذاشته است. در این بین تنها موفقیت ناتو، طولانی کردن بحران بوده که این سیاست نیز بیش از همه به ضرر اعضای این پیمان نظامی بوده است. بر این اساس ناتوانی ناتو در برابر روسیه، نخستین عرض اندام ناکام این پیمان نظامی محسوب میشود که بر شکست هیمنه آن تأثیرات زیادی داشته است.
4. ناتوانی در تصمیم گیری و بیاعتباری سیاسی: تجربه رویارویی ناتو با روسیه در اوکراین نشان داد که این پیمان نظامی در اخذ تصمیمات بزرگ ناتوان است. در واقع عدم پذیرش عضویت کی یف موجب شد که هم این نهاد نظامی بیاعتبار شود و هم اعتماد کشورهایی که خواهان افزایش همکاری با آن هستند، از بین برود. زیرا بر همگان روشن است که اوکراین به دلیل تمایل به عضویت در ناتو با بحران مواجه شده اما این پیمان نظامی حاضر به پذیرش پیامدهای اقدامات سیاسی خود نیست. بیتردید اگر یک نهاد امنیتی و نظامی در درون خود با اختلافات متعدد مواجه باشد، قادر به تصمیم گیری صحیح در شرایط حساس نخواهد بود. در نتیجه این احتمال که ناتو در مواقع اضطراری نتواند به متحدان و شرکای خود کمک کند، تقویت شده است.
چالشهای موجود در ناتو که به واسطه مواجهه این پیمان نظامی با روسیه پدید آمدهاند، سازمان پیمان اتلانتیک شمالی را در وضعیت پیچیدهای قرار دادهاند. به خصوص که امنیت در عرصه بین المللی به دلیل بحرانهای مختلفی که غرب به خصوص امریکا پدید آورده، با وضعیت نامساعدی مواجه شده است. نمونه بارز این وضعیت، بحران اوکراین و پیامدهای ناشی از آن است. این بحران از یک سو باعث بروز بیثباتی امنیتی در اروپا شده و از سوی دیگر ناتو را در وضعیت خطیری قرار داده است. زیرا به رغم اجتناب اعضای اروپایی ناتو از رویارویی بیشتر با روسیه اما برخی از اعضاء همچون ایالات متحده دائماً در حال تشدید تنش و هزینه سازی های بیفایده هستند.