کارشناس ارشد مسائل روسیه و آسیای مرکزی گفت که ایران همانقدر که از روسها توقع دارد، باید همانقدر هم با آنها کار کند نه اینکه سطح توقعات صد باشد و سطح همکاریها یک.
روابط ایران و روسیه از جنبههای مختلفی مورد بحث و بررسی است. این روابط دارای فراز و نشیبهای بسیاری بوده و اما و اگرهای فراوانی در این میان وجود دارد. برخی این روابط را راهبردی توصیف میکند و برخی آن را تاکتیکی میدانند و برخی هم اعتقاد دارند که روسها از کارت ایران استفاده میکنند.
در همین رابطه با «شعیب بهمن» کارشناس ارشد مسائل روسیه و آسیای مرکزی به گفتوگو با خبرنگاران که بخش اول آن را در ادامه می خوانید.
خبرنگار: روابط ایران و روسیه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا این روابط راهبردی یا استراتژیک است؟
بهمن: روابط ایران و روسیه از جنبههای مختلف قابل بررسی است. چیزی که واقعیت دارد این است که روابط ایران و روسیه به ویژه در سالهای اخیر تا حد زیادی توسعه پیدا کرده که این توسعه همه جانبه نبوده و در برخی عرصهها خوب بوده و در برخی عرصهها کاملا عقب مانده مثل بحث اقتصادی.
در برخی عرصهها مانند نظامی و امنیتی بسیار خوب پیش رفته و بخش مهمی از این همکاریها درباره سوریه است. مهم است که همکاریها محدود به سوریه نبوده و دو طرف سعی دارند روابط خود را در حوزه مسائل منطقه ای و بین المللی گسترش دهند. در سایر پروندههای منطقهای نیز دو کشور به نوعی هم منافع مشترک دارند و هم تهدیدات مشترک.
بنابراین هر دو عنصر منافع مشترک و تهدید مشترک برای دو کشور ایران و روسیه مهم است. ولی مسئله اصلی که متاسفانه مغفول مانده توسعه اقتصادی است. این رابطه در پایینترین حد خود قرار داشته ونتوانسته مانند سایر جنبهها رشد کند و اگر این مسئله بهبود پیدا نکند نمیتوانیم در آینده شاهد چشمانداز توسعه چشمگیر روابط دو کشور باشیم.
چرا که امروزه مسائل اقتصادی کشورها را به یکدیگر وصل میکند و اگر این بحث مغفول بماند به سایر جنبههای روابط نیز آسیب میرساند. مثلا روابط روسیه و ترکیه بعد از اتفاقی که برای جنگندههای روس افتاد پس از آن بازسازی شد و به حال اولش برگشت و دلیل آن تنها روابط اقتصادی بود که میان دو کشور حاکم بود و هر دو به منافع آن نیاز داشتند.
آنقدر که این روابط پیچیده و گره خورده بود که هیچ کدام از دو کشور نتوانستند از آن چشمپوشی کنند و روابط را بازسازی کردند. ولی در روابط ایران و روسیه تاکنون چنین اتفاقی نیفتاده و این روابط در حال حاضر به هیچ وجه راهبردی نیست.
روابطی است که بین دو همسایه در جریان بوده، در برخی از پروندهها مانند سوریه که هر دو منافع مشترک داشتند. همسویی بین ایران و روسیه افزایش یافته است.
ولی این حرف به این معنا نیست که این روابط نمیتواند راهبردی باشد. برخلاف آن چیزی که سابقا و حتی در حال حاضر، هم در حوزه آکادمیک و هم در بین نخبگان سیاسی ایران جریان دارد که ایران و روسیه نمیتوانند روابط راهبردی داشته باشند.
من معتقدم که دو کشور میتوانند روابط داخلی داشته باشند و در حوزههای اقتصادی روابط خود را گسترش دهند و در پروندههای دیگر هم با هم همکاری کنند مثل مسائل منطقهای و بینالمللی.
فارس: فکر میکنید چه موانع و چالشهایی مانع از این میشود که روابط به سمت راهبردی شدن برود، آیا روسها زیادهخواه هستند؟
بهمن: بخشی از این عوامل عدم توسعه روابط، در ایران بخشی در روسیه و بخشی هم تحت موقعیت نظام بینالملل قرار دارد. در داخل ایران نوعی نگاه تاریخی نسبت به روسیه وجود دارد که این نگاه در ادوار گذشته به دلایل مختلف بازتولید شده است. این نگاه در سال های گذشته به دلیل نوع کارکرد منفی رسانهها و همچنین فضای حاکم بر جنگ سرد و القائاتی که به مردم ایران شده، شکل گرفته و قوت یافته است.
بخش مهمی هم تحت تاثیر نظام آموزش و پرورش بوده که به دلیل آنکه سیستم آموزش و پرورش ایران سیستم آمریکایی و غربی بوده و در سال های بعد از انقلاب نیز همان سیستم باقی مانده، روایت های تاریخی معمولا از جنبه و دیدگاه غربی ها منتقل شده اند.
حتی امروزه در روابط بینالملل و کتابهایی که در دانشگاهها تدریس میشود عمدتا از منابع غربی گرفته میشوند و این نگاه منفی همواره در ذهن ایرانیها بازتولید شده و از نظر ایرانیها ترکمانچای و گلستان قراردادهای ننگینی هستند ولی هیچ کسی به جدایی بحرین از ایران که متأخرتر نیز هست، اشارهای نمیکند.
این به این دلیل است که این موضوع همواره توسط رسانهها بازتولید شده است. بنابراین یک بخشی از آن نگاه منفی است ولی بخش دیگر آن که بخش بسیار مهمی است این است که برخیها نگاه غربی دارند و هیچ اعتقادی به روابط با کشورهایی غیر از کشورهای غربی و آمریکا ندارند.
این را میشود در تمامی رفتارهای آنها مشاهده کرد. مانند اتفاقی که در فضای پس از برجام اتفاق افتاد و تمامی فرصتها عملا به فرانسویها، آلمانیها و غربیها بخشیده شد.
بنابراین دیدگاهی که برخی از مدیران و تصمیم گیران ایرانی نسبت به غرب دارند، یکی دیگر از عوامل بازدارنده در رشد و توسعه روابط ایران و روسیه است. این گروه تاثیر بسزایی در پا نگرفتن این رابطه داشتهاند.
در این میان قراردادهای بسیاری میان ایران و روسیه امضا شده اما در همان مرحله اولیه باقی مانده و به کشوی میز وزیر یا مدیر کل منتقل شده اند. علیرغم آنکه دستورهایی از مقامات بالاتر در این مورد اکیدا وجود داشته ولی به مرحله اجرا نرسیده اند. مثلا روسها تمایل داشته و دارند در نیروگاههای آبی برقی سواحل حوزه خلیج فارس ایران سرمایهگذاری کنند.
این طرح، طرحی است که میتواند هم به توسعه رفاه مردم در آن مناطق محروم کمک کند و هم موجب سرمایهگذاری روسها در ایران شود و منافع دو کشور را به هم گره زند. ولی عملا این طرح در وزارت نیرو جدی گرفته نشد و در سطح محدودی محقق شد. یا تمایلاتی که روسها برای سرمایهگذاری در صنعت نفت و گاز ایران داشتند و به دلیل غربگرایی حاکم در وزارت نفت و مدیرانی که اساساً اعتقادی به کار با روسها ندارند، هیچ کدام عملی نشد.
تصور دیگری که در ذهن مدیران ایرانی است، این است که فکر میکنند تکنولوژی و صنعت روسی عقب مانده است و تمامی تکنولوژیهای پیشرفته در آمریکا و اروپا قرار دارد.در حالی که چنین چیزی نیست و این به دلیل عدم شناخت صحیح ما از روسیه است و متاسفانه نه مدیران و نه نخبگان فکری، هیچ کدام روسیه را به درستی نمیشناسند و از ظرفیتهای آن اطلاع ندارند.
بنابراین این تصور فکری در برخی از مدیران وجود دارد که روسها فناوری و تکنولوژیهایشان چندان پیشرفته نیست و نسبت به غربیها عقب مانده هستند. بنابراین، این یکی از عوامل بازدارنده در ایران است که رابطه با روسها را کند میکند.
یک مانعی نیز در روسیه وجود دارد و آن هم نگاهی است که روسها به ایرانیها دارند.روسها هم بنا بر شرایط تاریخی این اعتقاد در آنها شکل گرفته که ایران کشوری است که ذاتا تمایل دارد به سمت غرب حرکت کند. چرا که آنها تجربه جنگ سرد و حضور ایران در بلوک غرب را دارند.
در دوره بعد از انقلاب نیز دائماً این ادعا را مطرح میکنند که ادعای درستی نیز بوده است مبنی بر اینکه به محض ایجاد گشایش در روابط خارجی، ایران سریعا به سمت کشورهای غربی رفته است. در واقع روس ها اعتقاد دارند که ایران تنها از سر اجبار و اضطرار است که به سمت همکاری با روسیه می رود.
یعنی ایرانی ها هر جا در تنگنا قرار میگیرند و یا هر تکنولوژی و فناوری که غربیها حاضر نیستند به ایران بدهند به سمت روسیه میرود. مثل بحث هستهای که ایران اول به سمت کشورهای اروپایی همچون فرانسه و آلمان رفت، اما بعد که با آنها به توافق نرسید چه در دوره قبل از انقلاب و چه در دره بعد از انقلاب به سمت روسها رفت.
و یا مثلا در صنایع نظامی، روسها میگویند که غربیها به شما هواپیماهای مسافربری مانند ایرباس نمیدهند اما میخواهید هواپیماهای جنگی را از روسها بگیرید. روسها هم برایشان توقعاتی ایجاد شده که یا به آنها پاسخ داده نشده یا به مرور زمان باعث شده برداشت آنها به برداشت منفی از ایران تبدیل شود.
در روسیه نیز در کنار این برداشت منفی که اعتقاد دارد ایران همواره از سر اجبار به سمت این کشور آمده و اگر گشایشی در روابط خارجی آن به وجود آید به سمت غرب حرکت میکنند، یک طیف غربگرای قدرتمند هم وجود دارد. یعنی آنها هم اعتقاد دارند که چرا باید برای همکاری با ایران هزینه پرداخت کنند و منافع این کشور فدای رابطه با ایران شود، در حالی که ایران برای ما هیچ منفعتی ندارد؛ زیرا در حوزه اقتصادی تعامل دو کشور زیر دو هزار میلیارد دلار است.
عامل دیگر در عدم توسعه روابط ایران و روسیه، فشارهایی است که از سمت غرب وجود دارد و مانع از گسترش روابط میان دو کشور شده است. روابط ایران و روسیه نه در حال حاضر بلکه در طول تاریخ همواره یک رابطه سه ضلعی بوده و همیشه عامل سوم در این رابطه نقش داشته است.
مثلا در گذشته بریتانیا این نقش را ایفا کرده در دوره جنگ سرد و سالهای بعد از آن آمریکاییها این نقش را ایفا کردند و همیشه یک عامل سومی وجود داشته و یا به اسم یک کشور قدرتمند یا نظام بینالملل دخیل بوده است و سعی کرده فشار وارد کند و از توسعه روابط جلوگیری کند.
همانطور که میبینیم فشارهایی نیز به روسها در مقاطع مختلف برای همکاری با ایران در حوزههای نظامی، هستهای و غیره وارد شده است.
بنابراین عامل فشار بینالملل هم با اینکه هم میتواند موجب پیشرفت روابط کشورها شود، ولی در طول سالهای مختلف روابط با روسیه را محدود کرده است.
فارس: چقدر فکر میکنید عدم توسعه در روابط دو کشور از سوی خود کشور روسیه بوده است؟ مثلاً در حوزه اقتصادی و انرژی، نیروگاه بوشهر هنوز هم عملاً بعد از چهل سال وارد مدار نشده و حداقل سی سال است که طرف روسی تغییرات زیادی بر آن اعمال کرده است.
به دلیل آنکه طراحی اصلی این نیروگاه از سوی طرف غربی بوده است، بعد از اینکه آنها رفتند، روسها آمدند، در افکارعمومی این بحث مطرح است که چرا این نیروگاه بعد از ۴۰ سال هنوز به توان تولید برق مورد نیاز حتی یک لامپ هم نرسیده است. در صورتی که این نیروگاه میتواند به عنوان سندی شفاف در توسعه روابط دو کشور مطرح شود.
در حوزه نظامی نیز گفتوگویی با متخصصین نیروی هوایی ارتش روسیه شده، همانطور که میدانید در زمان ریاست جمهوری مرحوم هاشمی رفسنجانی، تسلیحات هستهای خریداری شد و هواپیماهای دستدوم از روس ها خریداری شد و هنوز هم حاضر نشدند دفترچههای خرید این هواپیماها را دراختیار متخصصین ایرانی قرار دهند. دلیل این امر چیست؟
بهمن: بخشی از علت عدم توسعه روابط ایران و روسیه طرف روس است، دیدگاههایی که آنها دارند و برداشتهای منفی و غربگرایانه، تأثیرگذار در این روابط هستند، اما اگر مورد به مورد وارد شویم، مثلا درباره نیروگاه مباحث مختلفی وجود دارد، که از پایه اولیه نیروگاه که غربی بوده و روسها از همان اول تأکید داشتند که این پایه را به هم بزنند و ساختار جدیدی برای نیروگاه برآورد کنند.
عدم موافقت ایران با این مسئله یکی از علل کندی روابط ایران و روسیه بوده است و ایران مجبور شد هزینههای زیادی را متحمل شود و روند ساخت نیروگاه طولانی شود و اینکه ایران هم در این میان مقصر بوده است.
دربحث نیروگاه، پرداختهایی که باید انجام می شد تا طرف روسی براساس مستنداتی که وجود دارد عملا انجام نشده و بخش مهمی از تکمیل نشدن نیروگاه به دلیل هزینههای مالی بوده که مهمترین آنها پرداخت نشده است.
ولی قطعا طرف روسی دخیل است، ما نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که روسیه کاملاً در راستای منافع ملی ما حرکت کند و کاری که ما میخواهیم را انجام دهد.
روسیه با عینک خودش به مسائل نگاه میکند و منافع خود را در ابتدا درنظر میگیرد، اگر در موضوعی مانند سوریه با ما همسویی داشته باشد میتوانیم همکاری کنیم، ولی مسئله اینجاست که آیا ما میتوانیم این همسوییها را ایجاد بکنیم یا نه.
متأسفانه آن چیزی که در فضای فکری ایران رایج است این است که چون در گذشته این چنین نبوده، در آینده نیز این امر میسر نیست و به دلایل تاریخی یا هزاران دلیل دیگر، این فرصت را نداریم که این همسوییها را ایجاد کنیم. درحالی که به این شکل نیست و زمینه برای توسعه روابط وجود دارد و گام اول و اساسی و مهم آن، توسعه روابط اقتصادی است.
ما اگر در این نقطه نتوانیم پیوند بزنیم، با روسها ممکن است حتی در آینده دچار مشکل شویم. روسها میگویند که در فضای گشایش و بعد از برجام تمامی امتیازات خود را به کشورهای غربی میدهید، چطور از روسیه توقع دارید به نفع شما رأی بدهد و آن را وتو کند.
این چه انتظاری است که در فضای افکارعمومی ما جای گرفته که امتیازها را به یک نفر دیگر بدهیم و فرصتها را دراختیار کشورهای دیگر بگذاریم و این کشورهایی که امتیازات را گرفته اند علیه ما قطعنامه صادر کنند و کشوری که کاملا محروم مانده و در خارج از گود است و به آن نگاه نکردهایم از ما در شورای امنیت حمایت کنند. این عقلانی نیست و باید در حوزه سیاست خارجی متوازن باشیم .
همانقدر که از روسها توقع داریم، باید همانقدر هم با آنها کار کنیم نه اینکه سطح توقعاتمان صد باشد و سطح همکاریهایمان یک. ما الان دقیقا هم در سطح افکار عمومی و سطح فکری این مشکل را داریم و سطح توقعات از روسها بالاست اما وقتی داخل روابط با آنها میرویم میبینیم که عملا چیزی وجود ندارد.
تا کی قرار است این نگاه منفی به روسها ادامه پیدا کند؟ چرا این نگاه منفی در سالهای پیش نسبت به غرب تصحیح شده است؟ علاوه بر آن، در خود غرب نیز کشورهای دیگری بودهاند که دارای سابقه منفی تاریخی هستند.
مگر آلمانیها پاریس را اشغال نکردند؟ خیلی هم قدیمی نیست و زمان زیادی از آن نگذشته، اما رابطه دو کشور بسیار استراتژیک و راهبردی است و کاملا با هم پیوند خورده است. بنابراین اگر بخواهیم دائم به گذشته نگاه کنیم و منفیگرایی داشته باشیم، نمیتوانیم نگاهی به آینده داشته باشیم. باید در یک نقطه از این گذشته رها شویم.
اتفاقات بدی افتاده، این درست است، بخشی از اراضی و ولایت ما از کشور ما جدا شدهاند اما تا ابد نمی توان آنها را دستمایه روابط خارجی با کشوری همچون روسیه کرد. ضمن اینکه همچنان این پرسش باقی است که چرا این دیدگاه بدبینانه، درباره قراردادهای ننگینی که انگلیسیها به ایران تحمیل کردند وجود ندارد و کارهایی که آنها با کشور ما کردند و موجب تجزیه آن شد مطرح نمیشود؟
در صورتی که برخی از آنها نسبت به اتفاقات صورت گرفته که روسیه در آنها دخیل بوده متأخرتر هستند، اما کاملا از یادها رفته و وقتی به مردم میگوییم حدود ۴۵ سال پیش بحرین به ایران متصل بود موضعی ندارند و امروز شاهد موضعگیریهای شدیدالحن وزیر خارجه بحرین هستیم.
فارس: فضاسازیهای منفی علیه دو کشور چقدر بر روی روابط ایران و روسیه تأثیر گذاشته و چقدر متأثر بوده است؟
بهمن: میشود گفت کاملا تأثیر داشته است. در ایران این نگاه منفی به روسها کاملاً وجود دارد و در اکثر رسانه ها این نگاه منفی حاکم است. بنابراین در نگاه روسها کاملا تأثیرگذار است.
این دیدگاه منفی، البته برای بخشی از روسها که درحوزه ایران کار میکنند، عادی شده ولی حقیقت این است که بر روی روابط ایران و روسیه تأثیر میگذارد.
قاعدتاً در طرف روسی نیز همین اتفاق افتاده است و ممکن است برخی از مقامات ما به مطالبی که در رسانه های روسی منتشر میشود استناد کنند و براساس آن موضعگیری کنند و این نشان میدهد که ما چقدر در حوزه رسانهای ضعیف هستیم و نمی توانیم رسانه های غرب گرا یا نزدیک به قدرت را از یکدیگر جدا کنیم.
مشکل اساسی در این رابطه این است که ما هیچگاه منابع دست اول روسها را نخوانده ایم. در طول تاریخ رمانهایی که از روسیه ترجمه شده، کتاب های تاریخی که ترجمه شده، کتابهایی که درباره کمونیسم روسی ترجمه شده، حتی کتابهایی که در حال حاضر در دست ترجمه هستند، همه از منابع غربی هستند؛ یعنی ممکن است که کتاب در اصل به زبان روسی نوشته شده ولی این کتاب اول به فرانسوی و انگلیسی ترجمه شده و بعد از این زبان ها به فارسی ترجمه شده اند.
این نشان میدهد که شناخت ما یک شناخت ناقص است و یا کتابهایی ترجمه شده که برداشتهای غربی را از روس نشان می داده است و این نگاه ضربهزننده است و نگاه غربی را در کشور ما ترویج و تبلیغ میکند.
ما در حوزه رسانه نیاز داریم روسها را بلاواسطه بشناسیم و خبرگزاریهایمان در شهرهای مهم روسیه نماینده داشته باشند، دفتر داشته باشند و یا دستکم در خبرگزاریهایمان مترجمهای روسی داشته باشیم و خبر را از منبع اصلی آن دریافت کنند.
در بسیاری از خبرگزاریهای مهم ایرانی دیده شده که اخبار به شیوه دیگری بازگو شده، درحالی که وقتی به منبع روسی آن مراجعه میکنیم میبینیم که خبر اصلا به این شکل نبوده، مثل همان خبری که روسیه اعلام کرده بود همه کشورهای خارجی از جمله ایران باید از سوریه خارج شوند، ولی وقتی به منبع روسی آن مراجعه میکنیم، میبینیم که اسمی از هیچ کشوری برده نشده ولی یک خبرگزاری غربی، ایران را هم به آن اضافه کرده بود و تمام خبرگزاریهای ما آن را ترجمه کرده بودند.
این تأثیر بسزایی بر روی افکارعمومی گذاشته بود و پس از آن رسانههایی مانند بیبیسی شروع به مانور دادن بر روی آن کردند و الان دیگر هر چه آن را تکذیب کنند، صدا به جایی نخواهد رسید.
این نشان میدهد که ما متأسفانه حرفهای عمل نمیکنیم، دست کم درباره روسیه، به دلیل دشواری زبان روسی به این سمت نرفتهایم و این باعث شده تا روسها را نشناسیم و فضای رسانهای هم متأثر از این موضوع است و این بسیار آسیبزننده است به خصوص به افکار عمومی و همین مسئله هم موجب میشود که نماینده مجلس ما موضع بگیرد، وزیر موضع بگیرد که این نشان میدهد هیچکدام اصل خبر را ندیدهاند.
فارس: همکاری با روسیه به طورکلی چقدر موقعیت ایران و جایگاه آن را در عرصه دیپلماتیک و بینالملل ارتقا داده و آیا مؤثر بوده و به جایگاه ایران وزن داده است؟
بهمن: قطعا همینطور بوده و وزن داده است. در سالهای بعد از پیروزی انقلاب یک دیدگاهی در فضای فکری و آکادمیک ایران توسعه و ترویج داده شد، و بعضا برخی کتاب هایی را اساتید دانشگاه در این رابطه نوشتند مبنی بر اینکه ایران کشوری تنهاست؛ یعنی با کشورهای عربی پیرامون خودش همخوانی ندارد و به دلیل ماهیت ضدغربیای که دارد نمیتواند با کشورهای غربی متحد شود.
بنابراین ایران کشوری تنها در سطح منطقه است وقابلیت اتحاد و ائتلاف با هیچ کشور دیگری را ندارد.
در پایان هم این ایده تأکید میکند که تنها متحد ایران، غرب است و ایران باید به سمت غرب حرکت کند. اما ائتلاف و اتحاد ایران با روسیه در پرونده سوریه نشان داد که تمامی این تحلیلها اشتباه است و ایران در حوزه سیاست خارجی از ظرفیتهایی برخوردار است که اگر بخواهد در زمانهای مقتضی میتواند از آنها استفاده کند.
نمونه عالی آن هم همکاری با روسیه در پرونده سوریه و عراق بود که برای اولینبار پیامدهای بسیار عالی بینالمللی در پی داشت و صحنه سوریه را کاملاً تغییر داد.
در حالی که تمام تحلیلگران غربی سخن از سقوط دمشق را در مدت زمان دو هفته میزدند، این تحلیلها را به هم زد و این اتحاد و همسویی عملا صحنه بازی را در سوریه تغییر داد و تمامی بازیگران جناح مقابل مجبور به عقبنشینی شدند و بعد از این ائتلاف و شکستهایی که به گروههای تروریستی وارد شد، تک تک کشورها اعلام کردند که اگر بشار اسد در قدرت بماند هیچ ایرادی ندارد و باید دوره گذار را در این کشور طی کنیم و الان به جایی رسیدهاند که آن حرف را در سوریه نمیزنند و تمام کشورهایی که میگفتند اسد برود نه تنها آن حرف را نمیزدند، بلکه به دنبال بازگشایی سفارتخانههای خود در سوریه هستند.
بنابراین رابطه با روسیه و همکاری در سوریه، نه فقط در حوزه سیاست خارجی ایران اهمیت داشت و آن باورهای سنتی و قدیمی را به هم ریخت، بلکه در سطح منطقه و نظام بینالملل هم پیامدهای بزرگی به همراه داشت.
از این حیث میتوان گفت اتحاد و ائتلاف یک گام بسیار مهم بوده به ویژه اینکه این همکاری برای ثباتسازی و مبارزه با تروریسم صورت گرفته است و یک بعد تبلیغاتی و تأثیرگذاری را بر افکار عمومی دارد، از این حیث دارای اهمیت است و تأثیراتش بینالمللی بوده است؛ یعنی وقتی نگاه میکنیم میبینیم نه تنها کشورهای منطقه شکست خوردند، دراین ائتلاف، بلکه تمام اهداف و نیات آمریکاییها و غربیها با چالش مواجه شده است، بنابراین همکاری ایران با روسیه همکاری مهمی بوده در پرونده سوریه و همانطور نیز موقعیت ایران هم برای روسها مهم و تعیینکننده بوده است.
در همان دوره که روسها قائل به همکاری با ایران شدند میتوانستند شرکای دیگری را برای خود انتخاب کنند، کما اینکه سعودیها بارها رفتند، رایزنی کردند، ترکیهایها هم رفتند.
بنابراین روس ها میتوانستند منافع خود را در سوریه از طریق دیگری و با همسویی بازیگران دیگری حفظ کنند، ولی انتخاب ایران به عنوان شریک آنها نشان میدهد که ایران از لحاظ جایگاه مهم، هم در سطح منطقه و هم در سطح بینالملل برخوردار است که روسها در بین کشورهای منطقه، ایرانیها را انتخاب کردهاند.
این هم نکته مهمی است که در فضای فکری ایران به آن توجه نمیشود. این در حالی بود که چندین بار «بندر بن سلطان» که آن زمان ریاست دستگاه امنیتی عربستان را برعهده داشت، به روسیه سفر کرد و پیشنهادات تطمیعکنندهای را به آنها داد و حتی چندین بار آنها را تهدید کرد که امنیت المپیک سوچی را مورد قرار تهدید قرار میدهد اما به رغم تمامی این تهدیدات، روسیه ایران را به عنوان شریک خود در سوریه انتخاب کرد.