شعیب بهمن – کارشناس مسائل بینالملل
شورای راهبردی آنلاین – یادداشت: دولت آنکارا برای وارد کردن اروپا در جنگ ادلب مجددا به سمت سیاست سنتی استفاده از اهرم مهاجران و پناهندگان روی آورد، اما این موضوع نه تنها باعث حمایت کشورهای اروپایی از رجب طیب اردوغان و دولت آنکارا نشد، بلکه اروپاییها برخلاف دفعه قبل که یک سری کمکهای مالی را متعهد شده بودند این بار به صورت کامل اقدام ترکیه را محکوم و آن را باجخواهی تلقی کردند.
پس از شدت گرفتن تنشها میان آنکارا و مسکو در استان ادلب در شمال سوریه، در نهایت روز پنجشنبه ولادیمیر پوتین، رئیس جمهوری روسیه و رجب طیب اردوغان، همتای ترکیهای او توافقنامه آتشبس امضا کردند.
درواقع درگیریها در ادلب که طی چند ماه اخیر آغاز شده، به نوعی نبرد پایانی در سوریه به شمار میآید؛ چرا که ادلب آخرین نقطه مهم و استراتژیکی است که در دست گروههای تروریستی قرار دارد و قاعدتا تسلط ارتش سوریه و متحدان آن بر این منطقه میتواند دوره جدیدی را داخل سوریه رقم بزند؛ دورهای که در آن بحران نظامی به صورت کامل حل میشود و این کشور از وجود گروههای تروریستی به نوعی پاکسازی خواهد شد. نکتهای که در اینجا وجود دارد این که استان ادلب از دو حیث برای ترکیه حائز اهمیت است؛ دلیل نخست اینکه ادلب به عنوان یک منطقه استراتژیک و آخرین کارت بازی ترکیه در سوریه محسوب میشود و اگر ترکیه، ادلب را از دست بدهد و گروههای نیابتی و نیروهایش در این منطقه با شکست مواجه شوند عملا در آینده سوریه از نقش و وزن چندان بالایی برخوردار نخواهد بود.
دومین دلیل سیاستی است که ترکیه در طول سالهای گذشته در سوریه دنبال کرده و به سمت حمایت از گروههای نیابتی و عمدتا گروههای تروریستی مسلح و معارض گام برداشته است.
در شرایط فعلی مسئله این گروهها نیز به یک چالش عمده برای ترکیه مبدل شده است؛ ترکیه نه این امکان را دارد که این گروهها را به دلیل تجارب جنگی و اعمال تروریستی داخل سرزمین خود اسکان دهد و نه امکان انتقال آنها به یک منطقه دیگر وجود دارد. در نتیجه آنکارا در مخمصه و بنبستی گرفتار شده بود که راهی جزء دستیابی به یک توافق سیاسی پیشروی آن قرار نداشت؛ به خصوص که عملا غرب، نه آمریکا نه اروپا و نه ناتو، هیچ یک حاضر نشدند به حمایت از سیاستهای ترکیه در شمال سوریه بپردازند و یا به خاطر ترکیه و بلندپروازیهای این کشور در سوریه وارد جنگ با روسیه شوند. در نتیجه ترکیه هم در سطح بینالمللی خود را تنها میدید و هم در میدان نبرد حس میکرد دست برتر را ندارد. در نتیجه ناگزیر شد که به رغم تلفات و آسیبهایی که طی هفتههای اخیر متحمل شده از طریق توافق سیاسی با روسیه، زمان بخرد. این توافق نیز نه جامع است و نه بلندمدت. این توافق صرفا توافقی است که میتواند یک فضای تنفس برای ترکیه ایجاد کند و در عین حال دستاوردهای ارتش سوریه در این توافق تاحد زیادی تثبیت شده است.
در یک چنین شرایطی که غربیها نیز حاضر نبودند از دولت ترکیه در مسئله سوریه حمایت کنند، به نظر میرسد دولت آنکارا مجددا به سمت سیاست سنتی استفاده از اهرم مهاجران و پناهندگان روی آورده است. به این معنا که مرزهای خود را به سمت کشورهای اروپایی باز کرد تا آنها را همانند سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ بار دیگر درگیر چالشهای امنیتی ناشی از ورود غیرقانونی مهاجران کند. این موضوع نه تنها باعث حمایت کشورهای اروپایی از رجب طیب اردوغان و دولت آنکارا نشد بلکه اروپاییها برخلاف دفعه قبل که یک سری کمکهای مالی را متعهد شده بودند این بار به صورت کامل اقدام ترکیه را محکوم و آن را باجخواهی تلقی کردند. لذا به نظر میرسد که دولت ترکیه از این اقدام نیز نتیجه معکوس خواهد گرفت به این معنا که نه تنها حمایت سیاسی و اقتصادی اروپا پشت سر آنکارا نخواهد بود بلکه روابط سیاسی طرفین نیز طی روزها و هفتههای جاری احتمالا دچار تنشهای جدی خواهد شد. سیاستمداران اروپایی به هیچ وجه سیاست باجخواهانه آنکارا را مورد پذیرش قرار نخواهند داد و لذا احتمال این که تنشها لفظی و دیپلماتیک بین طرفین افزایش پیدا کند، وجود دارد.