فصلنامه مطالعات راهبردي جهان اسلام، سال بیست و دوم، شماره ۳، پیاپی۸۷، پاییز ۱۴۰۰؛ صفحات۳۳-۵۴
نوع مقاله : پژوهشی
نویسنده :
* شعیب بهمن
* دکتری علوم سیاسی و پژوهشگر حوزه اوراسیا
چکیده
الگوهای امنیت، خواسته یا ناخواسته بر کشورهایی که از آنها استفاده میکنند، تأثیر میگذارند. برای مثال، کشورهایی که از الگوها و نظریههای امنیت مکتب لیبرالیسم استفاده کردهاند، ناخودآگاه روابط نزدیکی با کشورهای اروپایی و ایالات متحده آمریکا داشتهاند. از سوی دیگر، کشورهایی که از نظریههای مکتب واقعگرایی استفاده کردهاند، افزایش توان نظامی و خودیاری را در دستورکار خود قرار دادهاند. در این بین، جریان مقاومت که در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا شکل گرفته است، نگاه خاص خود را به امنیت دارد که تا حد زیادی با نظریهها و رویکردهای غربی به این مفهوم متفاوت است؛ زیرا در حالی که در اکثر نظریههای غربی روابط بینالملل، امنیت بر پایه دولتها شکل گرفته، محور مقاومت دارای دیدگاهی متمایز است و به امنیت، نگاهی مردممحور دارد؛ به نحوی که این نگاه به شکلگیری امنیت مردمپایه در منطقه کمک چشمگیری کرده است. اگرچه این دیدگاه در عرصه تحولات منطقهای بهخوبی نمایان شده، اما در حوزه مطالعات نظری هنوز مورد پردازش جدی قرار نگرفته است. بر این اساس، نوشتار حاضر تلاش دارد به ابعاد و زوایای مختلف امنیت مردمپایه، بهعنوان مفهومی منبعث از مقاومت در منطقه غرب آسیا بپردازد.