رییس مؤسسه مطالعات جهان معاصر تصریح کرد که کشورهای غربی و آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که هر نوع درگیری با روسیه درباره اوکراین یا هر موضوع دیگری میتواند به یک جنگ تمام عیار هستهای تبدیل شود.
به گزارش گروه سیاست خارجی خبرگزاری فارس، ۵ اسفندماه سال گذشته بود که روسیه یک عملیات نظامی را علیه اوکراین آغاز کرد. اوکراین که در سال ۱۹۹۱ بعد از فروپاشی شوروی استقلال پیدا کرده بود، تمایل داشت که یکی از اعضای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی یا ائتلاف ناتو شود. این پیمان یا ناتو که یک پیمان نظامی با حضور ابتدایی ۱۲ کشور ازجمله ایالات متحده آمریکا، بریتانیا بود برای از میان برداشتن بلوک شرق به رهبری مسکو بعد از پایان جنگ جهانی دوم بهوجود آمد.
هدف ناتو در سالهای نخستین بعد از تشکیل فروپاشی شوروی بود که در سال ۱۹۹۱ اتفاق افتاد. ناتو با رهبری ایالات متحده آمریکا بعد از فروپاشی شوروی تلاشهایی را برای کاهش قدرت روسیه که بعد از سال ۲۰۰۰ میلادی در حال تبدیل به قدرت جهانی بود، انجام میداد.
در واقع کشورهایی که تحت عنوان ناتو با یکدیدگر پیمان نظامی امضا کرده بودند، تا هر گاه به یکی از آنها تجاوزی صورت گیرد، سایر کشورهایی که در پیمان ناتو عضو هستند به کمک کشور مورد تهاجم بروند.
در این میان اما اوکراین که سودای عضویت در ناتو را در سر میپروراند و کشورش را حیاط خلوت غربیها کرده بود، با خیال اینکه ناتو از این کشور حمایت میکند، سر ناسازگاری با روسیه گذاشت و اجازه داد تا از طریق این کشور غربیها بهخصوص آمریکاییها آزمایشات بیولوژیک، هستهای و دیگر آزمایشات خطرناک و مسری را گسترش دهند.
لذا روسیه که از سال ۲۰۱۴ بر سر پیوستن این کشور به ناتو اعلام مخالفت کرده بود، برای اینکه دست غربیها را از این کشور کوتاه کند، به اوکراین حمله کرد. خبرنگار سیاست خارجی فارس، گفتوگویی را با شعیب بهمن، رییس موسسه مطالعاتی جهان معاصر و پژوهشگر مسائل روسیه و اوراسیا انجام داده است.
با توجه به اینکه ناتو در حال کمک رسانی به اوکراین در برابر روسیه است بهنظر اختلافی میان روسیه و ناتو وجود دارد، این اختلاف میان ناتو و روسیه به چه زمانی برمیگردد؟
موجودیت ناتو به واسطه ضدیت با بلوک شرق به رهبری مسکو شکل گرفت. ناتو پیمانی محسوب میشود که بر مبنای جلوگیری از سیاستهای بلوک شرق شکل گرفت.
زمانیکه ناتو شکل گرفت، جهان یک جهان دوقطبی بود که در یک سوی آن رهبری غرب را بهعهده داشت و در سوی دیگر روسیه در قالب اتحاد جماهیر شوروی، رهبری بلوک شرق را بهعهده داشت. ناتو در چنین فضایی شکل گرفت. زمانیکه اتحادیه جماهیر شوروی فروپاشید، فضای جدیدی در عرصه بینالمللی شکل گرفت. ابر قدرت غرب دیگر در سطح بینالمللی وجود نداشت و به همین دلیل تعداد بسیاری از تحلیلگران حتی در کشورهای غربی عنوان کردند که ناتو فلسفه وجود خود را از دست داده است.
آنان معتقد بودند زمانیکه بلوک شرق وجود ندارد، دلیل برای موجودیت ناتو وجود ندارد. با این حال رهبران ناتو به ویژه آمریکایی ها تلاش کردند تا در دو جبهه جدید ناتو را بتوانند از حیث فلسفی زنده نگهدارند و جان تازهای به آن بخشند. یک جبهه، علیه اسلام و کشورهای اسلامی پدید آمد. بعد از فروپاشی شوروی اسلامهراسی در غرب به شکل جدیتری گسترش پیدا میکند. ناتو، در برخی از عملیاتها علیه کشورهای اسلامی مانند، افغانستان، لیبی، عراق و سایر کشورهای مسلمان اقداماتی را انجام داد.
جبهه دوم جهتگیری ناتو بر روسهراسی متمرکز شد. آنان تلاش کردند که روسیه را مهمترین وارث اتحادیه جماهیر شوری نشان دهند و بر همین مبنا سیاستهای ضدیتطلبانه علیه روسیه را بتوانند، ادامه دهند. این روند در سالهای گذشته با فرازو نشیبهای جدی روبرو بوده است.
در برخی مواقع مانند شروع دهه نود میلادی طیفها و جریان غربگرا بهویژه در دوران آندری کوزیروف، وزیر امور خارجه وقت روسیه تلاش بسیار زیادی برای ادغام روسیه در ناتو صورت دادند، گرچه تمامی این تلاشها ناکام ماند. در سالهای بعد از او روسیه و ناتو شورای همکاری تشکیل دادند. آنها تلاش کردند که بسیاری از موضوعات را بتوانند از راه شورای همکاری مدیریت کنند.
بعد از اتفاقات سال ۲۰۱۴ اوکراین، طرف ناتو اعلام کرد که دیگر حاضر نیست در این شورا با روسها همکاری داشته باشد بدین ترتیب کار این شورا خاتمه پیدا کرد. این روندی است که روسیه و ناتو پشت سر گذاشتند. در سالهای گذشته نیز موضوع گسترش ناتو به شرق، حضور ناتو در حوزههای جغرافیایی که سابقا حوزه نفوذ سنتی روسیه محسوب میشد هم وجود داشته است. ناتو از زمان فروپاشی شوروی تلاش کرد تا کشورهای تازه استقلال یافته از شوروی را بتواند در ترکیب خودش جذب کند.
در مرحله نخست سه کشور بالتیک (لیتوانی، لتونی، استونی) عضو ناتو شدند. در مراحل بعدی تلاش کردند کشورهایی مانند گرجستان، اوکراین و حتی کشورهایی مانند جمهوری آذربایجان را به عضویت ناتو در بیاورند. جدای از بحث عضویت که روند پیچیدهای دارد، ناتو تلاش کرد تا با این کشورها انواع همکاری داشته باشد. ناتو با تمام کشورهای استقلال یافته از شوروی سابق همکاری و پیمانهای نظامی را منعقد میکند. برخی از این کشورها مانند اوکراین و گرجستان از نامزدهای جدی، بعد از کشورهای بالتیک برای پیوستن به ناتو بودند. اما با توجه به واکنشهایی که روسیه نشان داد، روند پیوستن این کشورها به ناتو مخدوش شده است. ناتو از ایده گسترش به شرق عقب نشینی نکرده است.
قبل از حمله روسیه به اوکراین، ناتو از آمادگی خود برای «ادامه پشتیبانی از اوکراین تا سالها» صحبت میکرد، و پوتین نیز اعلام کرد که «اگر کسی بخواهد از بیرون در آنچه که اکنون در اوکراین اتفاق میافتد دخالت کند، باید بداند که واکنش روسیه بیوقفه و سریع خواهد بود»، کمک ناتو به اوکراین را در چه چهارچوبی میتوان بررسی کرد؟
سیاستهای کلان حاکم بر ناتو توسط ایالات متحده آمریکا شکل میگیرد. بهرغم اینکه کشورهای مهم اروپایی در ناتو حضور دارند و از اعضای مهم آن به شمار میروند، اما واقعیت این است که سیاستگذار و تصمیمگیر اصلی در ناتو آمریکاییها هستند. کما اینکه در خصوص حمله به افغانستان، عراق و لیبی این آمریکاییها بودند که حرف نخست و آخر را مطرح کردند. همچنین، ترامپ به شکل علنی اعلام کرد که ما سالهاست، هزینه تامین امنیت اروپا و متحدانمان را در قالب پیمانهایی مانند ناتو پرداخت میکنیم، در حالیکه آنان حاضر به پرداخت این هزینه نیستند یا به اندازه کافی این هزینه را پرداخت نکردهاند. سیاست آمریکا در موضوع اوکراین و ضدیت آن با روسیه مشخص است. آمریکاییها بودند که بعد از دوران فروپاشی شوروی روسهراسی و ضدیب با روسیه را تلاش کردند هم در سطح افکار عمومی و هم در حوزههای امنیتی و سیاسی برجسته کنند تا نمود آن را امروز در جنگ اوکراین مشاهده کنیم. کمکهای ناتو به اوکراین باید در چارچوب سیاستهای آمریکا مورد تحلیل آمریکا قرار دهیم. همانطوری که نمیتوانیم ناتو را جدای از آمریکا در نظر بگیریم، آمریکا را هم نمیتوان جدای از ناتو در نظر گرفت.
ناتو چه کمکهایی را به اوکراین کرده انجام داده است؟
بخش بزرگی از تجهیزاتی که ناتو به اوکراین فرستاده تجهیزات سبک است. در ابتدای جنگ اوکراین، ناتو و کشورهای غربی تصور میکردند که روسها توان نظامی برجستهای ندارند. رسانههای مختلف غربی در یکماه نخست جنگ میان روسیه و اوکراین تلاش میکردند گزارشهای مختلفی را از ناکارآمدی ارتش روسیه ارائه دهند. رسانه ها تلاش میکردند پیشروی روسها را کند نشان دهند و ارتش آنها را ناکارآمد و نامنظم نشان دهند. رسانههای غربی، در روزهای نخست این جنگ گزارشهایی مبنی بر عدم توانایی تامین اداوات لجستیکی از طرف روسها را هر روز منتشر میکردند. این در حالی بود که به نظر میرسد که روسها هوشمندانه تلاش میکردند، غربیها چنین اطلاعاتی را از روسها داشته باشند. به این دلیل که روسها منتظر بودند که کمکهای کشورهای غربی به اوکراین ارسال شود تا از این طریق بتوانند به اطلاعات فناوریهای جدیدی که در تسلیحات پیشرفته غربی مورد استفاده قرار گرفته است، دست پیدا کنند. بنابراین، بخشی از این موضوع به سیاستهای هوشمندانه روسهای برمیگشت تا آنها بتوانند سوار بر تجهیزات ارسالی به اوکراین شوند. به نظر میرسد بعد از مدتی طرفهای غربی متوجه سیاست روسها شدند. بنابراین، دست از پروپاگاندای رسانهای که از روزهای نخست این جنگ شروع کرده بودند، برداشتند. همچنین، طرف غربی بعد از اینکه متوجه سیاست روسها شدند از ارسال سلاحها با تجهیزات پیشرفته به اوکراین دست برداشتند. صادرات تجهیزات به اوکراین در حوزه تسلیحات سبک بوده است. طرف غربی تا امروز نتوانسته است بر موازنه میدانی تاثیر قابل توجهی بگذارد.
مقامات روس پیشبینی کردهاند که این جنگ ادامه دار خواهد، به چه دلیل تا کنون روسیه نتوانسته است در میدان برتری بهدست آورد و به اهداف خود برسد؟
روسها در داخل اوکراین ملاحظه جدی دارند. آنها تلاش میکنند تا در حد امکان تلفات در حوزه انسانی کاهش پیدا کند. آنها اعتقاد دارند که در آینده باید با مردم اوکراین کار کنند به همین سبب آنها تمایلی ندارند وجهه منفی در میان مردم اوکراین برای خود درست کنند. بنابراین تمایلی به انجام حملات سنگین ندارند.
ما کمتر شاهد بمبارانهای هوایی و حتی توپخانهای از سوی روسها بودیم. به همین دلیل جنگ روسیه در اوکراین، یک جنگ هوا پایه نیست که جنگندهها و بمب افکنها سراسر خاک اوکراین را هدف قرار دهند. حتی حملات موشکی و توپخانهای هم در حد محدود استفاده شده است. روسها حملات خود را برای هدف قرار دادن انبار تسلیحات و مراکز نظامی انجام دادهاند. آنها تمایلی برای گسترش جنگ در اوکراین به همه مراکز این کشور ندارند.
نکته مهم دیگر اینکه روسها تمایل دارند در ابتدا نوار ساحلی اوکراین در دریای سیاه را تحت تسلط خود در بیاورند. در این نوار ساحلی بهطور عمده روس تبارها ساکن هستند، بنابراین هم مدیریت آن مکان برای روسها آسان خواهد بود و هم اینکه بر موقعیت جغرافیایی اوکراین در سطح کلان میتواند، تاثیر گذار باشد. با توجه به مشکلاتی درباره صادرات غلات، تسلط روسها در این نوار ساحلی میتواند بر روی تامین مواد غذایی جهانی تاثیر گذار باشد و بر روی دولتها غربی و اسرائییل فشار وارد کند.
چندی پیش بود که «الیگور کریلوف» فرمانده نیروهای حمایت از حملات شیمیایی و بیولوژیکی وابسته به نیروهای مسلح روسیه هشدار داد که وزارت دفاع آمریکا ۱۰ پروژه در خاک اوکراین برای کار بر روی اشاعه بیماریهای خطرناک و واگیردار در دست کار دارد. نظر شما در اینباره چیست؟
موضوع آزمایشگاههای بیولوژیک آمریکا در کشورهای پسا شوروی موضوع جدیدی نیست. گرچه اکنون در سرخط رسانهها آمده است. این آزمایشگاهها از نبردها و رقابتهای پنهان بیولوژیک بین شوروی و آمریکا در طول جنگ سرد نشأت میگیرد. انواع این آزمایشگاهها را هم شوروی و هم آمریکاییها در اختیار داشتند. بعد از فروپاشی شوروی آمریکاییها در راستای نفوذ سیاسی خود در برخی از کشورهای استقلال یافته این آزمایشات بیولوژیک ساختند. این کشورها شامل اوکراین، گرجستان کشورهای استقلال یافته از فروپاشی شوروی، در آسیای مرکزی در قرقیزستان و قزاقستان، در منطقه قفقاز در ارمنستان و جمهوری آذربایجان نیز این آزمایشگاهها وجود دارد. شبیه همین آزمایشگاهها را آمریکاییها بعد از اشغال عراق در آنجا نیز ایجاد کردند. شواهد و مدارک زیادی هم وجود دارد که این آزمایشگاهها اگرچه تحت پوشش آزمایشات بیولوژیک ساخته شدند، اما در واقع این آزمایشگاهها برای دستیابی به کدهای ژنتیکی مردمان و ساکنان این مناطق ایجاد شدهاند. دستیابی به این ژنومها در آینده میتواند در ساختن بیماریهای فراگیر نقش داشته باشد. مهمتر از این موضوع ایجاد سموم بیولوژیکی است که با پراکندن آنها در فضا میتواند کشاورزی خیلی از مناطق را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین موضوع صرفا در باره بیماریهای فراگیر که انسان را مستقیم تحت تاثیر قرار میدهد، نیست. به طول مثال شروع تب کریمه گنگو را در منطقه قفقاز شمالی نسبت می دادند به آزمایشات بیولوژیکی آمریکا در منطقه و علاوه بر آن میتواند در حوزهها کشاورزی و تاثیر آن بر روی محصولات کشاورزی این آزمایشگاهها میتوانند، تاثیر قابل توجهی داشته باشند.
بعد از اینکه روسیه اعلام کرد که این اسناد نشان میدهد، آزمایشات در اوکراین مشابه واحد ۷۳۱ ژاپن در جنگ جهانی دوم است، «جن ساکی»، سخنگوی کاخ سفید هشت توییت متوالی برای محکوم کردن روسیه به انتشار اطلاعات نادرست منتشر کرد و ادعای احتمال استفاده روسیه از سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی در اوکراین را مطرح کرد، از طرف دیگر روسیه با رد این ادعاها در بیانیهای عنوان کرد که اطلاعات تایید شده از سوی وزارت دفاع روسیه از آمادگی تندروهای اوکراینی برای اقدامات تحریک آمیز از جمله استفاده از تسلیحات شیمیایی وجود دارد. ما همچنین درباره منشاء این مواد که به دست اوکراینیها رسیده سوالاتی داریم. با توجه به نطق پیشدستانه سخنگوی کاخ سفید درباره به کار بردن سلاحها شیمیایی توسط روسیه این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
آمریکاییها چندین بار در سوریه تسلیحات شیمیایی را در اختیار سوریها قرار دادند. آنها بعد از تحقیقات خود دولت سوریه را متهم به استفاده از سلاحها شیمیایی کردند. دولت سوریه با نظارت و موافقت خود آمریکاییها پیمان جمعی این کشور خارج شده است. در نتیجه َآمریکاییها از این تکنیک و تاکتیک در گذشته استفاده کردهاند. آنها میدانند که اگر اینبار بخواهند از این فریب استفاده کنند دستشان رو خواهد شد. بنابراین تلاش کردند تا فرار روبه جلو داشته باشند و پیش از اینکه بخواهند دستشان رو شود، طرف روس را متهم به استفاده از سلاحها شیمیایی کنند. این تاکتیک آمریکاییها بوده است. انان تلاش میکنند به کمک پروپاگاندای رسانهای روسها را همواره متهم به استفاده از این نوع سلاحها کنند.
ریابکوف،معاون وزیر امور خارجه روسیه به ناتو هشدار داده است که عواقب رعایت نکردن خطوط قرمز مسکو خطرناک است و گفته است، این موضوع میتواند به درگیری قدرتهای اتمی منجر شود. نظر شما در این باره چیست آیا یک جنگ فراگیر صورت میگیرد؟
از ابتدای شروع جنگ روسیه با اوکراین این موضوع مطرح میشد که آیا جنگ به جغرافیای اوکراین محدود خواهد ماند یا به سایر نقاط اروپا و سایر کشورهای دیگر کشیده خواهد شد یا نه؟ بر مبنای نوع حمایتی که در ابتدا آمریکاییها و کشورهای اروپایی از اوکراین میکردند، روسها این سناریو را دور از ذهن ندانستند که احتمال دارد که غرب بخواهد در قالب یک اتحاد نظامی به روسیه حمله کند، وجود دارد. این موضوع سبب شد که پوتین و سایر مقامات روسیه به صراحت اعلام کنند که اگر منافع و امنیتشان به خطر بیافتد و طرفهای غربی بخواهند از فشارهای اقتصادی و تهدیدهای امنیتی عبور کنند، روسیه ترسی برای استفاده از تسلیحات هستهای ندارد. به نظر میرسد که این پیام را کشورهای غربی بهخصوص آمریکاییها دریافت کردهاند. آنها به این نتیجه رسیدهاند که هر نوع درگیری با روسیه درباره اوکراین یا هر موضوع دیگری میتواند به یک جنگ تمام عیار هستهای تبدیل شود. کشورهای اروپایی از وقوع چنین جنگی با روسیه بهدلیل مجاورت جغرافیایی با این کشور هراسان هستند. به نظر میرسد که اروپاییها بخواهند گفتوگوهای جدیدی را با روسها درباره اوکراین و موضوعات دیگر شروع کنند. بنابراین، حال ما شواهدی نمیبینیم که دنیا بخواهد به سمت رویارویی یک جنگ تمام عیار و هستهای پیش رود.