ادامه بحران و وضعیت شکننده امنیتی در قفقاز جنوبی میتواند امنیت کل منطقه را تحت شعاع قرار دهد و زمینه حضور طرفهای خارجی را فراهم سازد.
خبرگزاری مهر؛ گروه سیاست – محمد مهاجرانی: وجود سه کشور مستقل یعنی ارمنستان، گرجستان و جمهوری آذربایجان و همچنین سه منطقه دارای استقلال خودخوانده یعنی آبخازیا، اوستیای جنوبی و جمهوری قرهباغ و چهار واحد خودمختار یعنی آجارستان، مارنئولی، آخالکالاکی و تالش به روشنی بیانگر وجود یک ساختار آنارشیسم در مجموعه امنیتی قفقاز جنوبی و آنسوی مرزهای شمالی کشورمان است.
جنگ دوم قرهباغ از ۲۷ سپتامبر ۲۰۲۰ بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان آغاز شد و هر دو طرف در این جنگ تلفات و خسارات قابل توجهی را گزارش کردند.
در نهایت در ۹ نوامبر ۲۰۲۰ و پس از چهل روز درگیری مسلحانه در منطقه مورد مناقشه قرهباغ، بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان با میانجیگری فدراسیون روسیه توافقنامه آتشبس منعقد شد و از نیمه شب ۱۰ نوامبر به وقت مسکو به اجرا درآمد. این توافقنامه به امضای الهام علیاف، رئیسجمهور جمهوری آذربایجان، نیکول پاشینیان، نخستوزیر جمهوری ارمنستان و ولادیمیر پوتین رئیسجمهور فدراسیون روسیه رسید.
تاکنون جمهوری اسلامی ایران بر اساس قوانین بینالمللی از آزادسازی مناطق اشغالی جمهوری آذربایجان حمایت کرده است اما همزمان مخالف اصلی پیشروی باکو در خاک ارمنستان و قطع مرز این کشور با ایران بوده است.
اگرچه جمهوری آذربایجان بهانهی اتصال به نخجوان را به عنوان محور اصلی تأکیدات خود بر ایجاد کریدور جاهطلبانه بیان میکند اما به نظر میرسد برخی از کشورهای خارج از این منطقه با تحریک الهام علیاف به دنبال برهم زدن همین امنیت نیمبند در قفقاز جنوبی هستند.
خبرگزاری مهر اخیراً با برگزاری میزگردی تحت عنوان ایران و بحران قره باغ به بررسی ابعاد مختلف این قضیه پرداخته است.
در این میزگرد خانم ژانا واردانیان، پژوهشگر مسائل سیاسی از ارمنستان، محسن پاکآئین، سفیر سابق کشورمان در جمهوری آذربایجان و همچنین شعیب بهمن کارشناس مسائل بینالمللی نظرات خود را بیان کردند.
آنچه در ادامه میخوانید مشروح این میزگرد است.
*لطفاً تاریخچهای از این مناقشه در منطقه قرهباغ را شرح دهید.
ژانا واردانیان: لازم به ذکر است که مناقشه قره باغ دارای چندین دوره است. دوره جدید در سال ۲۰۲۰ شروع شد. ریشه مناقشه قره باغ مربوط به دوران فروپاشی امپراطوری روسیه است. بعد از فروپاشی امپراطوری روسیه، سه کشور جمهوری ارمنستان، گرجستان و آذربایجان تشکیل شدند. در واقع کشور آذربایجان پروژهای برای ترکیه بود. چون از صد سال قبل ترکیه قصد گسترش به سمت شرق داشت و برای اجرای این کار نیاز به پایگاهی مثل آذربایجان داشت. لذا از همان اول ترکیه از آذربایجان حمایت کند و در رأس این حمایت نیز نیاز بود که ترکیه ارتباط زمینی داشته باشد.
از همین رو کشور تازه تأسیس شده آذربایجان در تلاش بود تا منطقه آرتساخ را تصرف کند. مناطق تاریخی آرتساخ قره باغ همیشه ارمنی نشین و ارمنی تبار بوده است. در سال ۱۹۱۸ آذربایجان میخواست با کمک ترکیه و بعد با کمک انگلیسیها این کار را انجام دهد. امروز هم شاهد ردپای انگلیس در قره باغ هستیم. البته اگرچه موفق به تصرف آرتساخ نشدند اما متأسفانه در زمان شوروی با تصمیم غیرقانونی، منطقه آرتساخ به آذربایجان داده شد و استان خودمختار قره باغ کوهستانی تأسیس شد که خودش هیچ مرز زمینی با ارمنستان نداشت. البته هدف اینکه مناطق آرتساخ هیچ مرزی با ارمنستان نداشت به این علت بود که از حمایتهای ارمنستان محروم شوند.
در زمان جنگ قره باغ اول میدانیم که آرتساخ مورد محاصره قرار گرفته بود و نیروهای ارمنی توانستند با تصرف شوشی و لاچین، راه ارتباطی با آرتساخ برقرار کنند. اکنون بعد از جنگ سوم قره باغ تنها راه ارتباطاتی بین آرتساخ و ارمنستان، کریدور لاچین است که بیش از ۴۰ روز است باکو این کریدور را بسته است. البته بستن کریدور لاچین با چند هدف است. هدف اول و هدف اصلی این است که زندگی مردم آرتساخ و زندگی ارامنه آرتساخ را سخت کنند تا مردم آرتساخ آنجا را ترک کنند. امروز مردم آرتساخ برق و آب ندارند و دچار کمبود غذا، دارو و لوازم دیگر هستند. این موضوع را رئیس جمهور آذربایجان انکار نمیکند و در مصاحبههای اخیر اعلام کرد که ارمنیهایی که میخواهند آرتساخ را ترک کنند، کریدور لاچین آماده است. این سیاست دیرینه آذربایجان است و امروز انجام میشود.
بستن کریدور لاچین برای این است که آذربایجان به ارمنستان فشار بیاورد تا کریدوری بدون نظارت به نخجوان وصل شود البته آذربایجان با بستن کریدور لاچین هدفهای دیگری هم دارد. یکی دیگر از هدفها این است که معادن آرتساخ را از دست ارمنیها بگیرند و به انگلیسیها دهند. خوب میدانیم آذربایجان بر سر چندین معادن آرتساخ با انگلیسیها قرارداد بسته است و الان میخواهد انگلیسیها از این معادن بهره برداری کنند و با بستن کریدور لاچین به این معادنها دسترسی پیدا کند. هدف دیگر این است که کریدور لاچین معادل کریدور جعلی زنگزور کند زیرا آذربایجان مدعی است که اگر ارمنیها از کریدور لاچین بدون نظارت رفت و آمد کنند، پس آذربایجان هم باید از خاک ارمنستان بدون نظارت رفت و آمد داشته باشد. البته این نقض آشکار بیانیه ۹ نوامبر میباشد. چون در این بیانیه صراحتاً نوشته شده که تنها کریدوری که وجود دارد کریدور لاچین است و در این کریدور تنها باید صلحبانان روسیه مستقر شوند نه نیروهای آذربایجانی. همچنین آمده است که جادهای از خاک ارمنستان آذربایجان را به نخجوان متصل کند و این جاده تحت حاکمیت ارمنستان باشد.
آرتساخ سرزمین تاریخی ارمنیان است. ارمنیان در آرتساخ اقلیت نیستند بلکه بومیان این منطقه هستند و آرتساخ هیچ وقت بخشی از آذربایجان نبوده است. مردم آرتساخ که الان که دچار چنین سختیهایی شدند همچنان اصرار دارند که بخشی از خاک آذربایجان نیستند.
باید تاکید کنم که موضوع فقط آرتساخ نیست چون هدف باکو و پشتیبانش یعنی ترکیه، فراتر از آرتساخ است. آنها به دنبال سیونیک نیز هستند و این هدف بلند مدت باکو است.
امروز وقتی رسانههای آذربایجان را میخوانیم متوجه میشویم تبلیغات جدیدی تحت عنوان آذربایجان غربی انجام میدهند که در واقع همین سرزمینهای ارمنستان است و قصد دارند بعد از تصریف آرتساخ کل ارمنستان را نیز تصرف کنند. البته از قبل هم مشخص بود که به سرزمینهای ارمنستان چشم دوختند و الان هدفشأن بالاتر رفته است. البته این فقط به ارمنستان محدود نمیشود و وقتی در رسانههایشان میخوانیم تبلیغات آذربایجان غربی و تبلیغات آذربایجان جنوبی را تکرار میکنند. آذربایجان جنوبی استانهای شمال غربی ایران است لذا اگر آرتساخ تحت تصرف باکو قرار گیرد، آنها به طور کامل و رسمی بر مناطق دیگر ارمنستان تسلط مییابند.
*رسماً دو سال پیش جنگ در قره باغ خاتمه پیدا کرد اما همچنان شاهد یک وضعیت شکننده در این منطقه هستیم. به نظر شما چه عواملی باعث شده که در این منطقه نظم امنیتی خاصی برقرار نشود و ما شاهد فقدان نظم امنیتی با ثبات در منطقه باشیم؟
محسن پاک آئین: باید مشکل را در توافق ۹ نوامبر مسکو ابهاماتی که در آن وجود دارد، جستجو کنیم. در آن زمان هم اعلام شد که ابهامات میتواند به جنگ و درگیری دیگری بین آذربایجان و ارمنستان منجر شود. در واقع توافق مسکو صرفاً توافق آتش بس بود. مسئله مهم بین جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان قره باغ است. در توافق مسکو به این موضوع مهم پرداخته نشد و مشخص نشد که آینده قره باغ چگونه خواهد شد. آیا در تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان خواهد ماند؟ آیا مستقل خواهد شد یا شکل دیگری را پیدا خواهد کرد.
این مسئله که مهمترین مسئله و علت اصلی این جنگ و مناقشه بیش از ۲۰ ساله بود، حل نشد. ۷ شهر مهم آذربایجان که توسط ارمنستان اشغال شده بود، آزاد شد. بخشی با حملات و بخشی هم با توافق مسکو آزاد شد اما موضوع قره باغ لاینحل ماند و مثل آتش زیر خاکستر باقی ماند. دومین ابهام که در توافق مسکو وجود داشت بحث گذرگاهها بود. دو گذرگاه مهم لاچین که قره باغ را به ارمنستان متصل میکند و در تمامیت ارضی جمهوری آذربایجان است که به دنبال توافق جزو مناطقی است که آزاد شده است. به صراحت در توافق آمده است که این منطقه در تمامیت ارضی آذربایجان است و باید راه را برای ارتباط ارمنستان و قرهباغ باز نگه دارد.
گذرگاه بعدی گذرگاه زنگزور است که آذربایجان را به نخجوان متصل میکند. شرایط آن مشخص نشد که آیا این گذرگاه که در استان سیونیک ارمنستان قرار دارد و در تمامیت ارضی ارمنستان است، به صراحت اعلام نشد که اعمال حاکمیت در این گذرگاه با ارمنستان است یا آذربایجان یا مشترک است و در توافق فقط اعلام شد که این گذرگاه باز شود. در واقع در توافق این گذرگاه رفع انسداد شد. اما مشخص نشد که این انسداد چگونه و در چه چارچوبی رفع شود. به این دلیل جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان هر دو تفسیر خود را از این مسئله دارند. ارمنستان اعلام میکند چون این منطقه در استان سیونیک ارمنستان است پس در تمامیت ارضی ارمنستان است و باید ارمنستان اعمال حاکمیت کند و ورود و خروج را کنترل و هدایت کند. جمهوری آذربایجان اما مدعی است که این یک گذرگاه بین المللی است و نباید ارمنستان بر آن اعمال حاکمیت کند. این اختلاف باعث شد گذرگاه زنگزور کماکان بسته باشد و اختلاف بین ارمنستان و جمهوری آذربایجان باقی باشد. البته روسها موضع را مشخصتر کردند و اعلام کردند که منطقه سیونیک در حاکمیت ارمنستان است که البته آذربایجان آن را نپذیرفته است.
این وضعیت به نفع آذربایجان و ارمنستان نیست و هر دو طرف در این مسئله ضرر میکنند و باید هر دو طرف اصول را بین المللی را رعایت کنند و این مسئله به نفع هر دو طرف نیست. باید به هم احترام بگذارند و حاکمیت همدیگر را بپذیرند و با مسالمت سعی کنند راه را باز کنند. ارمنستان آماده است با حفظ تمامیت ارضی این راه را برای آذربایجان باز کند. میتوانند با هم مذاکره کنند و مسئله قره باغ باید در چارچوب تمامیت ارضی آذربایجان حل شود که متعلق به جمهوری آذربایجان است. اگر این اصول بین المللی و مقررات پذیرفته شده جهانی رعایت شود این مناقشهای که به ضرر هر دو کشور است، به راحتی خاتمه مییابد.
در ماهها و یکی دو سال گذشته شاهد بودیم که دولت آذربایجان و رئیس جمهور این کشور بارها مواضع عجیب و خصمانهای علیه کشور ما و منطقه گرفته اند. ریشه این خصومت را کجا میدانید؟
شعیب بهمن: آنچه در دو سال گذشته موجب جلب توجه بیشتر نسبت به مسئله قفقاز در کشور ما شده، جنگی بود که اتفاق افتاد. اما در کنار آن باید ریشه یابی کرد و اینکه آیا این مواضع از قبل وجود داشته یا نداشته است و اگر وجود داشته چرا در شرایط فعلی تقویت و تشدید شده است. شاید بتوان گفت اتفاقاتی که در دو سال گذشته افتاده و تغییر موازنه قوا در منطقه قفقاز و قدرت یابی بیشتر جمهوری آذربایجان در برابر ارمنستان که نتایج و جنبهها و ابعاد خود را در جنگ دوم، نشان داد. این موضوع به یک دگرگونی در منطقه منجر شد. دگرگونیای که صرفاً نمیتوانیم آن را ماحصل سیاست جمهوری آذربایجان به تنهایی ببینیم. در جریان این جنگ کشورهای دیگری بودند که به جمهوری آذربایجان کمک کردند که نقش آنان را نباید در این تشدید تنش و مواضع نادید بگیریم.
تردیدی وجود ندارد که جمهوری آذربایجان به تنهایی فاقد قدرت و توان است که بتواند در مقابل کشور قدرتمندی مثل ایران دید خصمانه داشته باشد و موضع گیری های عجیب و غریب اتخاذ کند. قاعدتاً پشتیبانیهایی که از سوی کشورهای دیگر در این خصوص نقش قابل توجهی دارد.
*به نظر شما ایران تاکنون چه اندازه در حل مناقشه قره باغ در منطقه مؤثر بوده و توانسته سیاستهای برای حل بحران در منطقه داشته باشد؟
ژانا واردانیان: در واقع ایران تنها کشوری است که همسایه ارمنستان و آذربایجان و قره باغ است. این به این معنی است که ایران یکی از کشورهایی است که صادقانه خواهان صلح در این منطقه است. شاید بعد از ارمنستان کشوری که خواهان صلح باشد، ایران است. ایران خودش در زمان جنگ اول قره باغ نقش میانجی داشت که متأسفانه نتیجه مثبتی در آن زمان نداشت اما در طول این حمله، سالها همچنان ایران نقش سازندهای داشت. چون برخلاف ترکیه، ایران همیشه سعی و تلاش کرده که بی طرف باشد. مثل ترکیه نیست که از آذربایجان حمایت میکند. ایران همواره بی طرفی بوده است. این کمک سازندهای است چون دیدگاه و رویکرد ایران میتواند به صلح و ثبات این منطقه کمک کند.
ایران اعلام کرده است که تمامیت ارضی ارمنستان خط قرمز است و در این منطقه نباید هیچ تغییر ژئوپلتیکی اتفاق بیافتد. ایران همچنین میتواند از طریق همکاری با روسیه و دیگر کشورها به این مسئله کمک کند که توازن قوه در این منطقه برپا شود. چون بعد تز جنگ توازن قوا به نفع آذربایجان از بین رفته است و این منجر به ادامه سیاست جاهطلبی آذربایجان با ترکیه میگردد.
*تاکنون جمهوری اسلامی ایران برای حل مناقشه قره باغ بر فرمت سه بعلاوه سه (آذربایجان، گرجستان و ارمنستان) به همراه ایران، ترکیه و روسیه تأکید کرده است. به نظر شما این ساختار و چارچوب میتواند به پایان دادن در مناقشه این منطقه کمک کند یا خیر؟
محسن پاک آئین: فرمول ۳+۳ فرمولی برای همکاری کشورهای قفقاز با سه کشور ذی نفوذ در این منطقه از جمله ایران، روسیه و ترکیه است. اما عملی شدن این فرمول ۳+۳ بعد از حل مشکل قره باغ امکان پذیر خواهد بود. زیرا مکانیزم و فرمولی است برای اینکه بعد از اینکه مسئله قره باغ حل شود، یک همکاری در این مجموعه بین شش کشور شکل بگیرد.
حل مسئله قره باغ ارتباط مستقیم با آذربایجان و ارمنستان دارد. یعنی اگر اراده این دو کشور بر حل مشکل نباشد هیچ تلاش میانجی گرانه از سوی هیچ کشوری به نتیجه نخواهد رسید. متأسفانه برخی حل این مشکل را در فعالیتهای میانجی گرانه جستجو میکنند. ولی وقتی اراده در باکو و ایروان نباشد، فعالیتها نتیجه بخش نخواهد بود. جمهوری اسلامی ایران بر اساس مواضع اصولی که دارد که بارها اعلام شده، سعی دارد که به حل این مناقشه کمک کند. این اصول ناشی از احترام به تمامیت ارضی کشورها است. یعنی در زمانی که شهرهایی از آذربایجان در اشغال ارمنستان بود، اعلام میکردیم که از تمامیت ارضی آذربایجان حمایت میکنیم، هنگامی که آذربایجان اعلام کرد که میخواهیم از طریق نظامی به سیونیک حمله کنیم و از این مسیر راه زنگزور را باز کنیم از تمامیت ارضی ارمنستان حمایت کردیم. این موضوع اصولی ما است و بر اساس اصولی که داریم به دو طرف توصیه میکنیم که به تمامیت ارضی و حاکمیت ملی یکدیگر احترام بگذارند و جنگ را تمام کنند.
جنگ موضوع تلخی است که رهبر انقلاب هم فرمودند و باید سعی کنیم این تلخی را تمام کنیم و از مسیر مسالمت آمیز مشکلات را حل کنیم و این کار شدنی است اگر دو طرف به تمامیت ارضی هم احترام بگذارند در غیر این صورت ارادهای که عرض کردم دو طرف ایجاد نشد.
* همانطور که در صحبتهای کارشناس هایمان هم بود آذربایجان به دنبال برقراری ارتباط بین مناطق خودش و نخجوان است گویا ترکیه هم خیلی تاکید دارد بر حل این موضوع. به نظر شما این برقراری ارتباط یا این راهی که بخواهد کشیده بشود این کریدور تا چه اندازه میتواند تبعات امنیتی و تبعات دیگری برای کشور ما داشته باشد؟
شعیب بهمن: ابتدا به این نکته توجه داشته باشیم که در بیانیه ۹ نوامبر صرفاً بر باز شدن خطوط مواصلاتی تاکید شده و این بدین معنا است که طرفین پذیرفته اند که خطوط مواصلاتی باز باشد.
در همان توافقنامه صرفاً در مورد کریدور لاچین صحبت شده است و از کریدور یا گذرگاه دیگری نام برده نشده کما اینکه اساساً چنین کریدوری وجود خارجی هم ندارد یعنی در منطقه سیونیک ارمنستان اساساً کریدوری وجود ندارد تنها یک خط ریلی است که از دوره شوروی وجود داشته که از لب مرزهای ایران میگذرد. یعنی اگر کسی در لب مرز باشد در آن سوی مرز میتواند در خیلی از نقاط این خطوط را مشاهده کند.
دستیابی به صلح پایدار مستلزم توجه به مفاد بیانیه آتشبس است در نتیجه اساساً بحث کریدور مطرح نشده است که حالا آذربایجان بخواهد به این موضوع تاکید کند. به هر حال این بیانیه آتش بس از سوی طرفین امضا شده و اگر طرفین خواهان این هستند که به صلح پایداری دست پیدا کنند ناگزیر هستند که به این بیانیه توجه بکنند.
در مورد آنچه که آذربایجان میخواهد، واقعیت این است که صرفاً مسیر دسترسی به منطقه خودمختار نخجوان نیست و اگر این بود در ۳۰ سال گذشته که یعنی در سالهای بعد از استقلال به راحتی از طریق خطوط مواصلاتی و مسیرهای ایران این دسترسی برایشان فراهم بوده است و یک دسترسی کاملاً کم هزینه، راحت و امنی بوده و در سالهای گذشته هم هیچگاه جمهوری اسلامی ایران در این مسیر دسترسی، اختلالی به وجود نیاورده است، برخلاف جمهوری آذربایجان که به کرات و حتی در همین امروز و همین حالا هم مسیر دسترسی ایران به روسیه از مرز آستارا اختلال وجود آورده ولی جمهوری اسلامی ایران هیچگاه چنین اقدامی را به شکل متقابل انجام نداده و همیشه این مسیر دسترسی آزاد و باز بوده است.
در نتیجه باید به این نکته توجه داشته باشیم که هدفی که توسط جمهوری آذربایجان و ترکیه و در پشت صحنه، بازیگرانی مثل اسرائیل، انگلیس یا بعضاً ناتو دنبال میشود، چیزی فراتر از مسیر دسترسی ساده است و به صراحت هم اعلام کردند که ما اساساً یک کریدوری میخواهیم که در آن هم دسترسی جادهای داشته باشیم هم دسترسی ریلی داشته باشیم هم بتوانیم خطوط انتقال انرژی را از آنجا گذر بدهیم و حتی در این کریدور حق پرواز هوایی داشته باشیم. یعنی کاملاً خواهان به دست گرفتن مالکیت این کریدور یا حالا در مرحله پایینتر در واقع بین المللی شدن او یا جاری شدن قواعد حقوق بین الملل مبنی بر بین المللی شدن این کریدور است. چنین چیزی اساساً باعث میشود که حاکمیت ارمنستان بر بخشهایی از سرزمین خودش از دست بدهد و ارمنستان به یک کشور دو قاره در شمال و جنوب این کریدور تقسیم میشود که چنین چیزی قاعدتاً نه برای دولت ارمنستان پذیرفتنی است و نه برای جمهوری اسلامی ایران پذیرفتنی است چرا که با خط قرمزی که مقام معظم رهبری ترسیم کردند کاملاً منافات دارد و باعث میشود که مرزهای بین المللی در نقاط شمالی ایران دچار دگرگونی شوند.
در نتیجه طرحی که دنبال میشود به نظر میرسد یک طرح کلانتر است یک کریدور کلانتر است که میتواند تغییرات ژئوپلتیکی گستردهای را در برداشته باشد و طرح صرفاً محدود به گشایش به مسیرهای مواصلاتی یا راههای ارتباطی نمیشود و میتواند تبعات و پیامدهای ژئوپلتیکی، اقتصادی و امنیتی را هم برای منطقه و هم برای جمهوری اسلامی ایران داشته باشد.
*آقای پاک آئین نظر شما چی هست؟ به نظر شما اگر این ارتباط برقرار بشود و این کریدور از بین مناطق آذربایجان و منطقه نخجوان برقرار بشود دارای تبعات امنیتی برای ما خواهد بود یا نه؟
محسن پاک آئین: همانطور که آقای دکتر بهمن به درستی گفتند اگر هدف، باز شدن این کریدورها و گذرگاهها باشد در چارچوب احترام به تمامیت ارضی دو کشور و عدم تغییر مرزهای جغرافیایی، مسئله مناقشه آمیزی نیست و هم ارمنستان وهم آذربایجان از این مسیرها استفاده میکنند اما بحثی که الان مطرح است آذربایجان به دنبال یکپارچگی سرزمینی هست. یعنی به دنبال این است که به نحوی به نخجوان متصل شود.
این یکپارچگی سرزمینی به این معنی است که تمامیت ارضی ارمنستان نقض خواهد شد. اگر این گونه باشد و آذربایجان بخواهد با هدف یکپارچگی سرزمینی، تمامیت ارضی ارمنستان را از مسیر نظامی نقض کند، این به طور طبیعی منجر به مناقشه جدی تر از گذشته در منطقه خواهد شد که آن زمان پای بازیگران خارجی باز نیز میشود، مرزهای جغرافیایی تغییر میکند و جنگ دیگری که معلوم نیست چه وقت تمام میشود در منطقه ایجاد میشود و منطقه ناامن میشود و جمهوری اسلامی هم با ناامنی در منطقه مخالف است.
امروز امنیت به اقتصاد کمک میکند. سرمایه به جایی میرود که امنیت وجود داشته باشد. وقتی که این ناامنی ایجاد شود به طور طبیعی همه کشورها حتی آذربایجان و ارمنستان نیز از آن متضرر خواهند شد. باید بنشینند با هم مسئله را حل کنند اما یک بازیگر دیگری که متأسفانه اختلال ایجاد میکند در این روند، ترکیه است.
یکی از دلایلی که آذربایجان علاقه مند است که این مسیر کریدور چه جادهای و چه ریلی باز شود و در تمامیت ارضی ارمنستان در واقع نباشد به خاطر این است که بخواهد ترکیه از این مسیر استفاده کند. ترکیه و ارمنستان اختلافشان مقدم بر مسئله قره باغ است و دیرینه است که بیش از ۱۰۰ سال است و ارمنستان این حق را دارد که به ترکیه اجازه ندهد از این مسیر عبور کند چون در ازای آن حتماً میخواهد که مسیر او به ترکیه هم باز شود.
ارمنستان و آذربایجان اختلافات تاریخی را به مورخین بسپارند و الان به دنبال منافع خود باشند اینها بحثهای ارمنستان و ترکیه است اما اگر بحث. مختص به مشکل آذربایجان و ارمنستان با حفظ تمامیت ارضی یکدیگر، با احترام به یکدیگر و با عدم تغییر مرزهای جغرافیایی شود، این مسئله قابل حل است و این مسیرا را ارمنستان نیز میتواند استفاده کند. البته اینهایی که ما میگوئیم روی کاغذ است. مسیر ریلی خیلی کار دارد. زیرساختهای آن در این جنگ از بین رفته است. آذربایجان علاقه مند است به سرعت آن را درست کند تا یک سال دیگر این مسیر ایجاد نمیشود برای اینکه در داخل ارمنستان اصلاً هیچ کاری نشده است.
مسیر جادهای هم که از جرموک میآید و به نخجوان میرسد آن هم همین طور است. هیچ زیرساختی ایجاد نشده است. یعنی بعد از توافق باید بنشینند زیرساختها را ایجاد کنند. یک کار سهل الوصولی نیست. گاهی وقتها در اخبار شنیده میشود یا گفته میشود که این راه باز شد، ترکیه از این مسیر عبور کرد رسید به دریای خزر و رفت به چین، ایران ضرر کرد. در حالی که اینطوری نیست یعنی باید این اختلافات ارمنستان و ترکیه حل بشود، اختلافات آذربایجان و ارمنستان حل بشود. این زیر ساختها تهیه میشود و بعد در آن زمان ببینیم چه اتفاقی میافتد. ولی آن چیزی که فوریت دارد این است که ارمنستان و آذربایجان برای منافع خودشان بیایند مشکلات خودشان را به صورت مسالمت آمیز حل کنند. اختلافات تاریخی را بسپارند به مورخین. به دنبال منافع باشند. منافع ارمنستان و منافع آذربایجان ایجاب میکند که با همدیگر صلح کنند. الان هر دو متضرر هستند ایران هم حتماً در این مسیر کمکشان میکند.
*آقای دکتر بهمن همانطور که در اخبار گوناگون شنیده شده گویا رژیم صهیونیستی پایگاههایی در این منطقه ایجاد کرده و حضور فعال در بخشهایی از خاک آذربایجان دارد به نظر شما صهیونیستها در این منطقه به دنبال چه چیزی هستند؟
شعیب بهمن: رژیم صهیونیستی هیچ پایگاهی به شکل رسمی در جمهوری آذربایجان ندارد و این اخباری که در مورد حضور پایگاههای اسرائیلی در آذربایجان میشود به شکل علنی اینها اخبار درستی نیستند اما این به آن معنا نیست که اسرائیل در جمهوری آذربایجان هیچ نفوذی ندارد یا جمهوری آذربایجان را اساساً به شکل یک میدان یا عرصهای برای انجام تقابل علیه ایران نگاه نمیکند.
به شکل رسمی اسرائیلیها پایگاه ندارند اما در سالهای گذشته از جمهوری آذربایجان اقدامات کاملاً مخربی را علیه ایران ساماندهی کرده اند. از اعزام تیمهای تیمهای ترور که برخی از دانشمندان ما را به شهادت رساندند تا خرابکاریهای دیگر و حتی ارسال پهپاد به بالای سر تأسیسات هستهای ما جزو کارهایی است که صهیونیستها در سالهای گذشته انجام دادند و از خاک جمهوری آذربایجان استفاده کردند و علیه ایران اقدامات خرابکارانه و تروریستی را سامان دادند.
نفوذ رژیم صهیونیستی در جمهوری آذربایجان بعد از جنگ دوم قرهباغ افزایش یافته است واقعیت این است که در شرایط فعلی و بعد از جنگ ۲۰۲۰ نفوذ اسرائیل در آذربایجان به شدت افزایش پیدا کرد که نمودهای عینی آن هم میتوانیم در این مناسبات رو به رشد طرفین ببینیم که اخیراً هم جمهوری آذربایجان خبر از افتتاح سفارتش در اراضی اشغالی داده که این موضوع، موضوع جدی است و جزو همین تبعات و پیامدهای جنگ قره باغ به شمار میرود.
در عین حال در حوزههای دیگر هم اسرائیلیها نفوذ قابل توجهی به دست آوردند. به عنوان مثال در حوزههای نظامی در طول یک دهه گذشته اسرائیل به مهمترین صادرکننده تسلیحات به جمهوری آذربایجان تبدیل شده است. بیش از ۷۸ درصد از تسلیحاتی که جمهوری آذربایجان در طول یک دهه گذشته خریداری کرده از اسرائیل بوده و این در حالی که قبلاً برای این خریدها روسیه چنین جایگاهی داشته است.
بنابراین، این آمار، اعداد و رقمها نشان میدهد که یک مناسبات پیچیده در هم تنیده بین طرفین برقرار است. چون معمولاً بازیگران وقتی به مناسبات نظامی می رسند و وقتی این مناسبات و تعاملات نظامی بین بازیگران افزایش پیدا میکند که در حوزههای دیگر هم تفاهم وجود داشته باشد. دو بازیگر نمیتواند به عنوان مثال اختلاف فرهنگی داشته باشد اختلاف ارضی داشته باشند اختلاف سیاسی داشته باشند و یا انواع دیگر اختلافات و بعد در حوزه نظامی با یکدیگر کار کنند.
صهیونیستها در قالب روستاهای هوشمند در جمهوری آذربایجان، اقدامات امنیتی را علیه ایران سامان میدهند قاعدتاً همگرایی و نوع نگرش یکسان بین طرفین وجود داشته که دو طرف را به این مرحله رسانده است و الان هم بسیار صحبت میشود در مورد اینکه در این مناطقی که در جنگ دوم مجدداً بدست آذربایجان افتاده، صهیونیستها سرمایه گذاری هنگفتی میکنند و خیلی از گزارشها هم نشان میدهد که در قالب ایجاد روستاهای هوشمند اقدامات امنیتی را سامان میدهند در آنجا که قاعدتاً مخاطب همه این اقدامات امنیتی میتواند جمهوری اسلامی ایران باشد.
این اقدامات منجر به نفوذپذیری مرزهای ایران در نواحی منتهی شود و برای ایران چالشها و دردسرهایی را بوجود میآورد. در طول تاریخ و سالهای گذشته ما اساساً شاهد همین اتفاق بودیم. یعنی اسرائیلیها از همان نواحی مرزی با جمهوری آذربایجان اقدامات خرابکارانه و تروریستی را علیه ایران سامان داده بودند که به هر حال انتظار میرود با توجه به شرایط موجود اگر تغییر نکند این اقدامات در آینده گسترش هم پیدا میکند.
*ما در ماههای گذشته در مهرماه شاهد افتتاح سرکنسولگری کشورمان در استان «سیونیک» و شهر «قاپان» بودیم. به نظر شما این اقدام تا چه اندازه میتواند مؤثر باشد بر کاهش تنشها در این منطقه؟
محسن پاک آئین: معمولاً وظیفه سرکنسولگریها، ایجاد تسهیلات برای اتباع ایرانی و اتباع کشوری که در آنجا حضور دارند یعنی اتباع ارمنستان و ایجاد تسهیلات برای حمل و نقل و تردد کامیونها و صدور ویزا و این قبیل امور کنسولی است. اما به دلیل قرار گرفتن قاپان در یک منطقه بسیار استراتژی (منطقه مرزی بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان) تأسیس این سرکنسولگری به معنای استقبال ایران از ایجاد صلح بین دو کشور بوده یعنی در واقع پیام تأسیس این سرکنسوگری این بود که ما استقبال میکنیم از اینکه در منطقهای که همیشه یک منطقه جنگی بوده و در آنجا طرفین با هم مقابله میکردند امروز صلح ایجاد شده تا حدی که جمهوری اسلامی ایران در آنجا سرکنسولگری باز کند.
لذا تأسیس این سرکنسولگری در کنار حضور سفیر ما در ایروان و سیاستهایی که جمهوری اسلامی ایران برای اینکه صلح و دوستی بین مردم جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان ایجاد شود این مسئله مورد استقبال مردم ارمنستان هم هست و موجب ایجاد امنیت و صلح در منطقه میشود.
لذا تأسیس این سرکنسولگری قطعاً کمک میکند به تداوم آتش بس، ایجاد صلح و امیدواریم شاهد این باشیم که با حل مشکلات بین ایروان و باکو فعالیتهای گستردهتری از این کنسولگری ببینیم.
*با توجه به اینکه دنیای امروز به سمت توسعه کریدورها و راههای ارتباطی در حال حرکت است شما فکر میکنید راه حل جایگزین برای برقراری ارتباط در این منطقه چه باشد و چطور میشود به این مناقشه پایان داد؟
شعیب بهمن: به هر حال کسی در این منطقه مخالف این نیست که جمهوری آذربایجان به عنوان مثال به نخجوان بخواهد دسترسی داشته باشد حتی دولت ارمنستان هم آمادگی خودش را در این زمینه اعلام کرده است که این مسیرهای دسترسی را ایجاد کند اما مطابق با آن توافقنامه ۹ نوامبر در مورد قرائت از این توافقنامه اختلاف نظر جدی و اساسی وجود دارد. نکته مهمتر برای کشوری مثل جمهوری آذربایجان این است که اساساً اگر اعتقاد دارد که در یک تخاصم تاریخی با ارمنستان دارد و با این کشور دچار مشکل و چالش است، نکته مهم این است که چرا اساساً میخواهد مسیر ارتباطی خودش با نخجوان را ببرد از کشوری که از آن به عنوان دشمن یاد میکند؟ چرا از مسیر امن تر و به صرفه تر ایران همانند سالهای گذشته استفاده نمیکند؟ اینها نکات مهمی است که باید پاسخ داده شود و اینکه مسئله خیلی مسئله لاینحلی نیست. اگر طرفین برگردند به این بیانیه نهم نوامبر و قرائتی فراتر و وراتر از بیانیه نداشته باشند موضوع به سادگی قابل حل و فصل است و دولت ارمنستان هم اعلام آمادگی کرده است.
اما مشکل وقتی به وجود میآید که قرائتهای وسیعتری از این توافقنامه صورت میگیرد و از بازگشایی مسیرهای مواصلاتی صورت میگیرد که اینجا میتواند هم به تمامیت ارضی ارمنستان لطمه بزند و هم میتواند باعث تغییرات ژئوپلتیکی در منطقه باشد و این چیزی نیست که هم برای کشورهای منطقه و هم برای ایران و سایر بازیگران خیلی خوشایند باشد.
در نتیجه اگر طرفین برگردند به آن بیانیه آتش بس و آن را درست اجرا کنند دنبال تسویهها و قرائتهای فراتر از آن بیانیه نهم نوامبر نروند قاعدتاً حل و فصل موضوع کار خیلی سختی نیست اما اگر بخواهند بروند به سمت اینکه با اقدامات جنگی مسائل را پیش ببرند یا اعمال فشار از طریق بستن کریدور لاچین، این میتواند معضل را پیچیدهتر کند و بر چالشهای موضوع اضافه بکند.
*ارزیابی شما از سیاستهای کشورمان در قبال این موضوع چطور هست؟
شعیب بهمن: سیاست جمهوری اسلامی ایران سیاست کاملاً مشخصی است یعنی همین مباحثی که مقام معظم رهبری هم در سخنرانی ۱۷ ربیع خودشان خودشان سیاستهای ایران را به شکل صریح و شفاف بیان کردند کما اینکه پیش از آن هم سیاستهای ایران کاملاً مشخص بود.
آن چیزی که در حال حاضر برای ایران میتواند یک تهدید قابل توجه در حوزههای ژئوپلتیکی و امنیتی، اقتصادی و ترانزیتی محسوب شود، بحث تغییر مرزها است که ایران به صورت خیلی جدی در این مورد موضع گیری کرده و حتی اگر نیاز هم باشد اقدام و عمل هم در این خصوص خواهد کرد و این را به صراحت به طرفهای درگیر اعلام کرده و این موضوع، موضع تغییرناپذیر جمهوری اسلامی ایران است.
*اگر نکته پایانی و جمع بندی دارید بفرمائید؟
محسن پاک آئین: جمهوری اسلامی ایران مزیت بسیار خوبی در قفقاز دارد. به دلیل اینکه با همه کشورهای قفقاز رابطه دارد که این امتیاز را ترکیه و روسیه ندارند. ترکیه با ارمنستان رابطه ندارد و روسیه با گرجستان. لذا جمهوری اسلامی میتواند نقش خوبی را ایفا کند. روابط ما با جمهوری آذربایجان و جمهوری ارمنستان در چارچوب تقویت روابط با همسایگان است.
روابط با آذربایجان علیه ارمنستان نیست و یا روابط با ارمنستان هم علیه آذربایجان نیست. ما به دنبال این هستیم که صلح در منطقه ایجاد شود و به همین دلیل از فرمول ۳+۳ ما بیشترین حمایت را میکنیم و امیدواریم در آینده نزدیک کشورهای عضو ۳+۳ در ایران جلسه داشته باشند و این مسیر به سمت همکاری و دوستی و تقویت مناسبات منطقه حرکت کند.
* شما هم به عنوان جمع بندی بفرمائید؟
شعیب بهمن: ما در سیاست خارجی خود دست کم دچار یک غفلت استراتژیک نسبت به منطقه قفقاز شدیم و در سالهای گذشته و خیلی توجه جدی و جامعی به این منطقه نداشتیم. هر چند که در دو سال اخیر بعد از جنگ دوم قره باغ مجدداً کمی توجهات به این منطقه معطوف شده اما همچنان اختلاف نظرهای جدی وجود چه در حوزههای کارشناسی و چه در نهادهای اجرایی ما وجود دارد. آن چیزی که برای ما در کشور بزرگی بنام ایران اهمیت دارد این است که ایران بایستی وزن تاریخی، فرهنگی و تمدنی خودش در منطقه قفقاز پیدا کند.
قاعدتاً همانطور که اشاره شد روابط ایران با هر یک از این کشورها علیه کشور دیگر نیست و اساساً هم نباید این گونه باشد چرا که ایران یک کشور بزرگ است و یک سابقه تاریخی و تمدنی بسیار طولانی را در منطقه قفقاز دارد و سیاستهای ایران میبایست بر مبنای منافع ملی ایران و امنیت ملی خودش ترسیم و طراحی شود و به مرحله اجرا در آید.