حملات پهپادی اوکراین به خاک روسیه حکایت از مرحله جدیدی در تقابل غرب با مسکو دارد. در حالی که پیشتر چنین حملاتی انکار میشد و حتی در برخی موارد همچون حمله پهپادی به کرملین، کییف و حامیان غربی آن مسکو را به عملیات فریب متهم میکردند، اینک زلنسکی به صراحت مسئولیت حملات جدید را بر عهده گرفته و حتی از تشدید آنها سخن به میان آورده ست. این تغییر رویکرد در جنگ با روسیه، طراحی جدید اتاق فکر ناتو است. کما اینکه پیشتر ینس استولتنبرگ، دبیرکل ناتو درباره حملات کییف به خاک روسیه گفته بود که اوکراین حق دفاع از خود را دارد و موضع ناتو در این باره تغییر نکرده است.
ظاهرا شکست در عملیات های ضد حمله که غرب روی آنها حساب ویژه باز کرده بود، موجب شده که اوکراین با مدیریت ناتو رویه جدیدی را در برابر روسیه پیش گیرد. هدف عمده رویکرد جدید، کشاندن جنگ به داخل خاک روسیه به منظور ایجاد ناامنی و وحشت آفرینی در میان مردم این کشور است. از نظر ناتو تا زمانی که هزینههای مسکو در جنگ افزایش پیدا نکند، روسیه امتیازات لازم را به غرب نخواهد داد.
از سوی دیگر ناکامی غرب در پیشبرد تحریم های اقتصادی علیه روسیه نیز دلیل دیگری است که ناتو را به نا امن سازی شهرهای بزرگ همچون مسکو و سن پترزبورگ سوق داده است. در نگاه اتاق فکر ناتو، تا زمانی که سرمایه داران داخلی و خارجی به این نتیجه نرسند فعالیت های اقتصادی آنها در روسیه با چالش نا امنی مواجه است، تحریم ها بی اثر خواهند بود. از این رو باید اقداماتی انجام داد که سرمایه های کلان به دلیل نا امنی از روسیه خارج شوند یا دست کم طرف های خارجی، طرح بلندمدت برای فعالیت اقتصادی در روسیه نداشته باشند. این ایده به خصوص پس از نشست های مشترک روسیه با کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و کشورهای آفریقایی با شدت و حدت بیشتری مور توجه قرار گرفته است. زیرا ناتو تصور می کند که تحریم های روسیه مانع از همکاری سایر کشورها با مسکو نشده و در این بین تنها نا امنی است که می تواند از این روند جلوگیری کند.
استدلال های ناتو در برابر روسیه دقیقاً همان منطقی است که باعث ایجاد بحران فعلی در اوکراین شده است. زیرا ناتو با این منطق که روسیه تنها از طریق همگرایی بیشتر اوکراین با غرب مهار خواهد شد، اقدام به وارد کردن فشارهای امنیتی به مسکو کرد. در واقع بحران فعلی اوکراین به این دلیل آغاز شد که غرب تصور می کرد می تواند از طریق اوکراین، فشارهای امنیتی ـ نظامی قابل توجهی به مسکو وارد کند. اینک نیز غرب تصور می کند که با کشاندن جنگ به داخل روسیه می تواند قدرت این کشور را محدود کند یا به ساختارهای اقتصادی آن ضربه بزند.
با این حال مفروض های غرب درباره کنش و واکنش روسیه کاملا اشتباه است. همانطور که در گذشته نادرست بودن این مفروض ها اثبات شده اند، در حال حاضر نیز انجام حملات پهپادی یا عملیات های خرابکارانه در داخل روسیه نمی توانند تاثیری بر نگرش راهبردی و کلان مسکو در قبال تحولات جهانی و از جمله بحران اوکراین داشته باشند. زیرا روسیه به خوبی به پشت صحنه تمام این رویدادها واقف است و دست پنهان اتاق فکر ناتو را در همه این تحولات مشاهده می کند.
علاوه بر این دستیابی غرب به موفقیت در عملیات ترکیبی خود در برابر روسیه به چند دلیل با چالش همراه است:
نخست آنکه تسلیحات ارسالی غرب به اوکراین نه تنها نتوانستند تاثیری در میدان نبرد داشته باشند و به یک دستاورد نظامی مبدل شوند، بلکه بسیاری از آنها به محض ورود به خط نبرد نابود شدند.
دوم آنکه روحیه پایین نظامیان اوکراینی و سایر گروه هایی که همراه آنها علیه روسیه می جنگند، موجب شده که عملا در خط مقدم انگیزه لازم برای تداوم نبرد وجود نداشته باشد.
سوم آنکه اوکراین فاقد قدرت تهاجمی هوایی به صورت گسترده است و غرب نیز در خصوص ارسال چنین تجهیزاتی محدودیت های خاص خود را دارد. زیرا چنین اقدامی به معنای گسترش جنگ علیه روسیه است که خود می تواند به گسترش جبهه نبرد در سراسر اروپا منتهی شود. از این رو در شرایطی که حمله زمینی اوکراین به عمق خاک روسیه ناممکن است، کییف فاقد توانایی لازم برای انجام حملات هوایی گسترده است. ضمن آنکه اساسا حملات زمینی بدون پوشش هوایی کافی نیز به معنای خودکشی است. به همین دلیل است که اوکراینی ها دائما از غرب درخواست جنگنده های اف ۱۶ می کنند اما ایالات متحده که این جنگنده ها را تولید می کند، از سوی اروپایی ها تحت فشار قرار دارد تا دست به چنین اقدامی نزند.
به هر روی موقعیت استراتژیک روسیه به دلیل وسعت وسیع خود نسبت به اوکراین، اجازه موفقیت عملیات ترکیبی ناتو در عمق خاک این کشور را نمی دهد. در عین حال طرف های اروپایی به خوبی آگاه هستند که اگر کی یف بخواهد جنگ علیه روسیه را گسترش دهد، عملا دامنه نزاع در سراسر اروپا توسعه خواهد یافت. چنین امری موجب خواهد شد که اروپایی ها در حمایت از اوکراین با احتیاط بیشتری عمل کنند و حتی دولت زلنسکی را برای یک سازش دیپلماتیک تحت فشار قرار دهند. البته آمریکایی ها که فاقد نگرانی های اروپایی ها هستند، همچنان سیاست های جنگ افروزانه خود را تعقیب می کنند.