شعیب بهمن سالهاست که به عنوان پژوهشگر و تحلیلگر روابط بینالملل شناخته میشود. او ازسال ۹۴ موسسهای هم در همین راستا و با نام موسسه «مطالعات جهان معاصر» راهاندازی کرده که در زمینه پژوهش، آموزش و مشاوره مسائل استراتژیک، سیاسی و روابط بینالملل فعال است. موسسهای که خودش میگوید اولین تجربه خصوصی تجاریسازی علم در این حوزه در ایران است.
او حالا با نامزدی در دوزادهمین دوره انتخابات مجلس تصمیم دارد تا از حوزه آکادمیک وارد حوزه سیاستگذاری شود. چراکه اعتقاد دارد ضعف سیاستگذاری استراتژیک کشور را به وضعیت امروز رسانده است. او میگوید مجلس ایران تبدیل به مجلسی محلی و جناحی شده و باید آن را از این وضعیت خارج کرد.
در ادامه مشروح گفتگو با این نامزد انتخابات مجلس را میخوانید.
آقای بهمن چطور شد که به سیاست علاقهمند شدید؟
از ابتدا سیاست و مسائل سیاسی ایران و جهان از علاقهمندیهای شخصی و موضوعاتی بود که همواره آن را دنبال میکردم.
به همین دلیل در دانشگاه هم علوم سیاسی و روابط بینالملل خواندم. در این مسیر تلاش کردم تا سیاست را روشمند کنم. در عمده کارگاههای آموزشی نیز روشمحوری را آموزش دادم. به طور مثال روش تحلیل سیاسی و راهبردی و موضوعاتی حولوحوش روشمندی و روشمحوری کار کردم تا بتوان فهم مسائل سیاسی را برای افراد آسانتر کرد. به این صورت افراد الگویی را دارند تا به کمک آن مثلا وقتی جنگی درمیگیرد بتوانند آن را تحلیل کنند و نشانههایی که طبق آنها جنگ اوج میگیرد یا به پایان میرسد را تشخیص دهند. این بخش از حوزه سیاست همیشه برای من جذابیت داشته است.
به نظر میرسد که در همین مسیر قصد دارید از فضای آکادمیک وارد فضای سیاست گذاری و قانونگذاری شوید. چطور شد که این تصمیم را گرفتید؟
به دلیل ضعفی که ما در حوزه سیاست گذاری در کشور داریم. وقتی در مسائل مختلف مطالعه میکنید میبینید که با کشوری مواجه هستید که پیشینه تاریخی پرفراز و نشیب و گذشتهای پرافتخار دارد که تا امروز هم مردم نسبت به آن علاقه نشان میدهند. در کنار این تاریخ، ما جغرافیای منحصربهفردی در جهان داریم که هم از حیث ژئوپلتیک اهمیت دارد و هم از منظر منابع طبیعی امکانات بسیاری در اختیار کشور گذاشته است.
وقتی این دو عامل تاریخ و جغرافیا را کنار هم میگذاریم میبینیم که این ویژگیها در کنار سرمایه اجتماعی ایران باید منجر به وضعیت بسیار بهتری کشور میشد. اما گره اصلی کار در سیاستگذاری و بحرانی است که در این زمینه وجود دارد. به همین دلیل ایران با مجموعهای از مسائل در حوزههای مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی مواجه شده که برای حل آنها هیچ راهکار جامع و بلندمدتی ارائه نمیشود. به نظر میرسد که عرصه سیاست وسیاستورزی در ایران دچار نگاه روزمره شده است. مثلا در عرصه اقتصاد نمیدانیم که هدف در ۱۰ سال آینده داریم چیست یا تصویری که از ایران در حوزه فرهنگ در ۵ سال آینده داریم چه ویژگیهایی دارد. تفکر استراتژیک و بلندمدت در سیاست گذاران از بین رفته است و هر روز فقط به فکر به پایان رساندن همان روز هستند.
چرا این اتفاق رخ داده؟ آیا به این دلیل نیست که سیاستمداران حاضر نیستند هزینههای سیاستگذاریهای اصلاحی را بپذیرند؟
ما درگیر یک چرخه معیوب سیاستگذار در داخل کشور شدیم. برای اینکه از این چرخه معیوب خارج شویم ناگزیریم که هزینههای آن را هم بپرازیم. به عنوان نمونه در همه دولتهای پس از انقلاب ما شاهد دو نرخی بودن ارز هستیم. اما با وجود اینکه همه دولتها آن را آزمودند باز هم در دولت بعدی که شاید منتقد سیاست ارز دو نرخی هم بوده شاهد استمرار همین سیاست هستیم.
در این چرخه یک بار راههای دیگری که به کمک آن از این معضل عبور شود بررسی نشده و هر دولت و مجلس که روی کار میآید حاضر نیست هزینههای تغییر سیاستهای اشتباه پیشین را بپذیرد و دست به سیاستگذاریهای اصلاحی بزند. البته ممکن است راههایی هم وجود داشته باشد که هزینههای بسیار کمتری را به جامعه و اقتصاد ما تحمیل کند و شرایط را هم تغییر دهد. اما چرا سیاستگذار به سمت این راهکارها نمیرود؟
به دلیل وجود گروههای ذینفود و جریانهایی است که از این وضعیت سود میبرند. مثلا مجموعههایی که ارز دولتی با قیمت پایین میگیرند و سودهای کلان میبرند هرگز اجازه تغییر این شرایط را به سادگی نمیدهند. به همین دلیل است که با هرازگاهی با گزارشهای فساد مواجه هستیم. یعنی نه تنها سیاستگذاری درست انجام نمیشود بلکه مجلس از انجام وظیفه نظارتی خود نیز غافل مانده است.
در چنین وضعیتی سیاستگذاری حتی حاضر نیست که از سیاستهای خود دفاع کند. همین وضعیت را در بازار خودرو میبینید. ما در کشور میدانیم که آزادسازی واردات خودرو میتواند بازار را تنظیم و قیمت خودرو را متعادل کند. با این همه هیچ دولتی حاضر نیست که آزادسازی را به شکل کامل انجام دهد. چرا؟ چون گروههای ذینفوذ اجاره نمیدهند که این آزادسازی شکل بگیرد.
در چنین وضعیتی فکر میکنید نماینده مجلس میتواند تغییری ایجاد کند؟
یک نماینده در مجلس این ظرفیت و موقعیت را دارد که بتواند طرحهایی را طراحی کند و به مجلس ارائه دهد. نکته مهمی که در ادوار گذشته مجلس دیدیم این است که بخش عمدهای از مسائل فهم متفاوتی داشتند و درگیر مسائل کلان و استراتژیک نبودند. وقتی دستور کار مجلس را میبینید متوجه میشوید که عمدتا درگیر طرح و لوایحی هستند که دغدغه اصلی مردم نیست. در حالی که نماینده با اختیاراتی که دارد میتواند به شکلگیری بحثهای استراتژیک و پیشبرد آنها در مجلس کمک کند و سایرین را هم با خود همراه کند.
با این همه، اما افرای که سابقه مطالعاتی داشته باشند و روی مسائل و مشکلات کار کرده باشند در مجلس بسیار کم بودهاند. عمده افرادی که در دورههای گذشته وارد مجلس شدند افراد سیاسی بودند و بیشتر وجهه سیاسی آنها بر وجهه مطالعاتی آنها غلبه داشته است.
ما امروز به جایی رسیدیم که در بندر استراتژیک چابهار از سرمایهگذاری طالبان استقبال میشود. آیا این نیز ناشی از سیاست گذاری غلط در کشور است؟
در وهله اول توجه کنید که ما به عنوان کشوری که در سالهای گذشته تحت تحریم بودیم باید از هرنوع ورود سرمایه به کشور استقبال کنیم. اینکه این موضوع با طالبان آمیخته میشود و به دلیل شرایطی که این گروه دارد و از حیث بینالمللی به رسمیت شناخته نشده است مسئله دیگری است. دولت افغانستان همواره نیاز جدی به استفاده از طرفیتهای ترانزیتی ایران دارد. به ویژه اینکه روابط افغانستان و پاکستان همواره متشنج بوده است؛ بنابراین میتوانیم از ظرفیتهای این کشور نیز برای توسعه بنادر استراتژیک خود از جمله چابهار استفاده کنیم.
اما وضعیت چابهار از جمله اشتباههای سیاست گذاری در کشور بوده است. یکی از معضلات این چرخه معیوب سیاستگذاری این است که وقتی به بنبست میرسیم نیز حاضر به تغییر سیاست خود نیستیم. اتفافی که در چابهار رخ داد نیز در همین راستا قابل تحلیل است. قراردادی با هندیها بسته شد، اما آنها به هر دلیلی حاضر نشدند پروژه خود را تکمیل کنند، اما در کنار ما پاکستانیها با چینیها قرارداد بستند و بندر خود را توسعه دادند. حالا باید از مدیران و سیاستگذاران پرسید که چرا در قرارداد با هندیها تجدیدنظر نشد؟ آیا نمیشد همین توافق را با کشور دیگری پیش برد؟ موضوعات مهم و استراتژیک شبیه به این که باید در مجلس مطرح و پیگیری میشد مغفول مانده است. توسعهای که بندر چابهار میتوانست برای سیستان و بلوچستان ایجاد کند و رونق اقتصادی که میتوانست برای کشور امنیتساز باشد در همه این سالها از دست رفته است. این در حالی است که در مجلس هیچ توجهی به چنین موضوع مهمی نشده است. حتی نمیبینید که یک نماینده نطقی درباره عدم توسعه چابهار کرده باشد و به همین دلیل به امروز رسیدیم که مجبوریم از افغانستان سرمایه جذب کنیم. در حالی که این پروژه میتوانست با قدرت بسیار بیشتری پیش برود.
چرا نمایندهها به چنین موضوع مهمی توجه نداشتند؟
اساسا مجلس میتواند جایی برای طرح موضوعات کلان واستراتژیک باشد. ما در حوزه ترانزیت و کریدورها دچار غفلت شدیم. تمام ظرفیتهای ژئوپلتیکی خود را از دست میدهیم در حالی که همسایگان ما به شکل جدی وارد عرصه ترانزیتی شدند. برخی از کشورها مثل جمهوری آذربایجان جنگی راه میاندازد تا بتواند کریدور زنگزور را ایجاد کند. کدام یک از نمایندگان مجلس در دوره گذشته درباره این موضوع کار و صحبت کرده است؟ ما از این دست مسائل کلان کم نداریم که مورد غفلت واقع شده است و حتما میتواند از مجلس پیگیری شود. همین موضوع کریدورها را هم اولین بار هم در موسسه ما مطرح و رسانهای شد. در تمام مسیرهای ترانزیتی ایران در حال حذف شدن است، اما هیچ یک از ارکان سیاستگذاری کشور متوجه این موضوع نیست.
به نقشه راهآهن در کشور نگاه کنید میبینید که هر یک در نقطهای متوقف و کور شده است. در حالی که امروز در دنیا راهآهنی که به مرز و کشور همسایه نرسد اصلا ارزشی ندارد. اما در ایران فلان نماینده هر طور بوده راهآهن را به شهر خود برده و مسیر راهآهن تغییر کرده و در نقطهای کور شده است.
به این ترتیب میتوان گفت که ما دو معضل بزرگ در مجلس داریم که یکی از آنها محلیگرایی است که اجازه طرحهای کلان و راهبردی را نمیدهد. معضل دیگر نگاه جریانی و جناحی اکثر نمایندگان به اتفاقهاست. در این اینجا گم میشود نگاه ملی به مسائل است.
ما نیاز داریم که جریان جدیدی در کشور شکل بگیرد که نگاه ملی به معنای فراجناحی و فرامحلی به مسائل ایران داشته باشد. اگر بخواهیم توسعه پیدا کنیم باید چنین نگاهی به مسائل ایران داشته باشیم و موضوعات و مسائل را از این دریچه نگاه کنیم.
به نظر میرسد که نه در مورد مسائل کلان استراتژیک بلکه درباره مسائلی که جامعه با آنها مواجه است نیز مجلس واکنشهای به موقع و درست ندارد. به طور مثال موضوع ساماندهی اتباع و مهاجران مدتهاست که افکارعمومی را درگیر کرده، اما سیاستگذاری مشخص و درستی در این زمینه نمیبینیم. علت آن از نظر شما چیست؟
بین نشانههای بروز یک مسئله و فهم آن فاصلهای وجود دارد. افرادی که کار کارشناسی انجام دادند خیلی سریع میتوانند از نشانهها بروز مسئله را فهم کنند و پیامدهای آن را پیشبینی کنند. اما متاسفانه باز هم میبینیم که در بین اکثر نمایندگان مجلس این معضل وجود دارد. یعنی نشانههای مشکلات بسیاری در جامعه وجود دارد، اما فهم از آن وجود ندارد و این از عدم واکنش و اقدام آنها مشخص میشود.
قطعا مجلس میتواند تاثیرگذار باشد از این حیث که باید طرحی برای ساماندهی این مسئله وجود داشته باشد. ترکیب جمعیتی کشوری مثل ایران و آینده جمعیت آن اهمیت بسیار زیادی دارد. در همه جای دنیا جمعیت و ترکیب جمعیتی یکی از مولفههای قدرت برای هر کشوری است و محافظت از ترکیب جمعیتی از منظر هرم سنی و مسائل مرتبط با مهاجرت ضرورت دارد. مجلس کارآمد باید به چنین موضوعاتی ورود کند واین مسائل باید در مجلس مورد ارزیابی قرار گیرد و طرحی برای ساماندهی به وضعیت اتباع ارائه شود.
شما به عنوان نامزد مستقل در انتخابات مجلس از حوزه انتخابیه تهران ورود کردید. چقدر به نتیجه امیدوار هستید؟
سنت سیاسی در شهرهای بزرگ ایران لیستی رایدادن است. در سالهای مختلف معمولا لیستهای یک جناح یا وابسته به یک گروه توانستند بیشتر آرا را از آن خود کنند. اما باید توجه داشت که افرادی که در یک لیست قرار میگیرند همه توانمندی یکسان ندارند و به همین دلیل لیستی رای دادن اشتباهی است که در فضای سیاسی ما متداول شده است. از طرفی این لیستها بر مبنای شایستهسالاری نیز شکل نمیگیرند و حاصل نفوذ پدرخواندههای سیاسی هستند که هر یک سهمی در این لیستها دارند و میخواهند نفرات نزدیک به خود را وارد مجلس کنند. اکثر افرادی که در لیستها قرار میگیرند در دورههای قبلی نیز در مجلس یا دیگر نهادهای سیاستگذار بودند. آنها اگر ایده یا توانمندی داشتند باید در دورههای پیشین اجرا میکردند. مردم میتوانند افرادی که نگاه فراجناحی و ملی دارند را انتخاب کنند. اگرچه حل مسائل کشور ساده نیست، اما برای همه آنها راهحل وجود دارد و میتوان راهحلهایی را مبتنی بر ویژگیهای کشور پیدا کرد و به بهترین شکل آنها را به اجرا گذاشت.