کریدور موسوم «زنگه زور» به تقویت پان ترکیسم و پان تورانیسم در منطقه منتهی میشود و در عین حال میتواند رهگذری باشد برای اتصال ناتو به منطقه قفقاز و دریای خزر باشد. شعیب بهمن، کارشناس مسائل بینالملل این را میگوید و تأکید میکند که «آمریکا و روسیه نیز از ایجاد این کریدور حمایت میکنند چرا که کشورهای غربی به دنبال اتصال ناتو به منطقه قفقاز و حاشیه دریای خزر هستند( ترکیه عضوی از ناتو است و جمهوری باکو هم پیشتر خواستار پیوستن به این سازمان شده بود) و روسیه نیز راهاندازی کریدور زنگه زور را اقدامی در جهت اهداف اقتصادی خود قلمداد میکند. او همچنین معتقد است: « برای جلوگیری از به خطر افتادن امنیت ملی کشور، ایران باید به سرعت و به صورت قاطع در رابطه با راهاندازی کریدور زنگه زور تصمیم گیری کند. » مشروح این گفت و گو بدین شرح است:
از دیدگاه جنابعالی سیاستی که باکو ترکیه برای مرزهای شمال غربی ایران، حد فاصل مرز ایران و ارمنستان دنبال میکنند با چه هدفی پیگیری میشود و اینکه آیا این سیاست به سرانجام میرسد؟
تحولات دوسال گذشته منطقه قفقاز و جنگی که در این منطقه اتفاق افتاد-جنگ دوم قره باغ محسوب میشود- موجب برهم خوردن موازنه قوا در منطقه شد و به واسطه این جنگ اساساً کشورهایی نظیر ترکیه و آذربایجان، این تصور برایشان ایجاد شده است که میتوانند ژئوپلتیک منطقه را هم دستخوش دگرگونی کنند. البته این طرح، طرحی نیست که بعد از جنگ پدید آمده باشد. واقعیت این است که هدف اصلی از شکلگیری جنگ دوم قره باغ، تغییر ژئوپولتیک منطقه مذکور براساس خواست این کشورها و ایجاد کریدوری بود که میتوانست جمهوری آذربایجان را به نخجوان متصل کرده و این مسیر تا ترکیه و بعد هم به سمت اروپا تداوم پیدا کند. در واقع هدف اصلی جنگ دوم قره باغ این بود که این کشورها بتوانند کریدوری را ایجاد کنند که با نام جعلی « زنگه زور» کار خود را آغاز کند. البته در واقعیت این کریدوری است که میتواند به تقویت پان ترکیسم و پان تورانیسم در منطقه منتهی شود و در عین حال رهگذری باشد برای اتصال ناتو به منطقه قفقاز و دریای خزر. در نتیجه طرح در برنامه کلی به دنبال تغییرات اساسی در ژئوپلتیک منطقه بود که به نظر میرسد ترکیه و باکو، مرحله به مرحله در حال اجرای آن هستند. یعنی به رغم اینکه در جنگ دوم قره باغ موفق نشدند این پروژه را به اتمام برسانند اما در دو سال گذشته کاملاً در این راستا حرکت کرده و قدم برداشتند و تحرکات اخیر هم نشان میدهد که همچنان مصر به پیش بردن این پروژه و به سرانجام رساندن آن هستند.
**خب ما میدانیم که باکو اهداف ترکیه را در منطقه پیگیری میکند و گفته میشود که ترکیه نیز به دنبال افزایش عمق استراتژیک خود در مناطق ترک زبان است. رجب طیب اردوغان نخست وزیر ترکیه بارها به وضوح اعلام کرده است که تمایل دارد مرزهای مناطق ترک نشین را از آذربایجان تا منطقه سیکیانگ چین و مناطقی که ترکهای اویغور در آنجا ساکن هستند تقویت کند. او معتقد است که مناطق ترک زبان به ترکها تعلق دارند. اما در عین حال ما شاهد تحرکات دیگری در منطقه نیز هستیم. مانند حمایت روسها از باکو که از سوی الهام علی اف هم بیان شد یا سفر نانسی پلوسی رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان. خوشحال میشویم دیدگاه جنابعالی را در این رابطه با این اعلام مواضع و سفرها جویا شویم.
نکتهای که شما به آنها اشاره کردید نکته درستی است. یعنی اینکه ترکیه قصد دارد به آنچه «جهان ترک» مینامد اتصال سرزمینی نیز، بدهد. این اتصال سرزمینی ممکن است در دو حالت اتفاق بیفتد. یکی اینکه از جانب ایران این اتصال برقرار شود و دیگری اینکه از ناحیه جنوب ارمنستان بتوانند کریدور مدنظرشان را به پیش ببرند. قاعدتاً از جانب ایران دستیابی به هدف موردنظر و اتصال سرزمینی کشورهای ترک نشین امکانپذیر نیست؛ با توجه به قدرتی که ایران در سطح منطقه دارد نمیتوانند به این هدف دست پیدا کنند. بنابراین به واسطه برهم خوردن توازن قوایی که به آن اشاره کردم در شرایط فعلی ارمنستان در یک موقعیت ضعف قرار گرفته است و طرف ترکیه و باکو نیز، به دنبال این موضوع هستند که بتوانند از این ضعف ارمنستان استفاده کنند وایده تشکیل جهان ترک، ترکیه را به سرانجام مشخصی برسانند. هر چند که واقعیت این است که همینایده هم با چالشهای اساسی مواجه است. مثلاً در سالهای گذشته ترکیه تلاش کرد تا به نهادی مانند سازمان کشورهای ترک زبان شکل دهد. اما در نشستی که به همین منظور تشکیل شده بود سران این کشورها که به هر حال از دیدگاه مقامات ترکیه، ترک زبان یا ترک نژاد شناخته میشدند با مترجم حضور داشتند و برای ارتباط و تبادل دیدگاه با یکدیگر مجبور بودند که از مترجم استفاده کنند. در نتیجه اساساً اینایده، ایده صحیح و درستی نیست و بیشتر از اینکه مبتنی بر واقعیتها باشد مبتنی بر تفکرات قومگرایانه رادیکال عدهای در داخل ترکیه است که بر طبل قوم گرایی میکوبند. اما در مورد روسیه و آمریکا واقعیت این است که هم روسیه و هم آمریکا، خواهان برقراری این کریدور هستند و هر کدام هم دلایل خاص خودشان را دارند.
**چه دلایلی؟
از دیگاه روسیه ایجاد این کریدور میتواند مسیر دسترسی جدیدی را برای روسها ایجاد کند یعنی میتوانند به منطقه قفقاز شمالی و منطقه قفقاز جنوبی متصل شوند و از آذربایجان به ارمنستان و پس از آن هم به ترکیه. این مسأله برای روسیه اهمیت زیادی دارد چرا که تجارت قابل توجهی با ترکیه دارد و ایجاد این مسیر میتواند دسترسی زمینی روسیه به ارمنستان و به ایران و البته ترکیه را تسریع کند. بنابراین اینایده برای روسها، ایده جذابی است که میتواند در حوزه اقتصادی به آنها کمک قابل توجهی داشته باشد. اما برای آمریکاییها این موضوع از این لحاظ مهم است که میتواند ناتو را به منطقه قفقاز و دریای خزر متصل کند. با توجه به اینکه ترکیه عضوی از ناتو است و در واقع جمهوری آذربایجان هم در سالهای گذشته بارها و بارها برای عضویت در این سازمان ابراز تمایل کرده است در نتیجه ایجاد این کریدور برای غرب یعنی آمریکا و اعضای ناتو میتواند شرایطی را ایجاد کند که از قِبل آن در منطقه قفقاز و حاشیه دریای خزر حضور و ارتباط زمینی داشته باشند. به همین جهت آمریکاییها هم از این طرح حمایت میکنند. البته در اینجا یک نقطه اختلاف میان آمریکا و روسیه در رابطه با کنترل این کریدور وجود دارد. قاعدتاً روسها تمایل دارند خودشان مدیریت و کنترل این کریدور را در دست داشته باشند تا از نفوذ ناتو در منطقه جلوگیری کنند اما آمریکاییها و تعدادی از کشورهای اروپایی چون انگلیس که حامی این پروژه هستند تمایل دارند یا ترکیه و جمهوری آذربایجان کنترل این کریدور را بر عهده داشته باشند و یا مدیریت کریدور مربوطه به دولت غربگرای «پاشینیان» در ارمنستان سپرده شود و اجازه ندهند که به هر حال روسها مدیریت و کنترل کریدور زنگه زور را در دست بگیرند. بنابراین در رابطه با احداث این کریدور هم روسها و هم آمریکاییها هم نظر هستند و هر یک از دریچه منافع خودشان به این موضوع نگاه میکنند اما در مورد مدیریت و کنترل آن اختلاف نظر جدی دارند.
**با این اوصاف در رابطه با احداث این کریدور ایران در نقطه مقابل روسیه قرار دارد. در هر صورت ساخت کریدوری که به آن اشاره کردید برخلاف منافع ملی ما است
بله این حرف کاملاً درست است. در اینجا منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران هم با غرب و هم با روسیه و هم با ترکیه و جمهوری آذربایجان در تضاد است. البته روسیه هم همانند ایران با کشیده شدن این کریدور دچار تهدیدات جدی خواهد شد. به طور مثال همین موضوع اتصال سرزمینی ناتو میتواند برای روسیه در منطقه قفقاز و حاشیه دریای خزر یک تهدید جدی امنیتی محسوب شود. اتصال سرزمینی کشورهایی کهایده ترک زبان یا ترک نژاد را دنبال میکنند هم همینطور است به ویژه با توجه به تمایلات قومگرایانهای که دولت ترکیه دارد خطری جدی برای روسیه محسوب میشود. در هر صورت روسها از یاد نبردند که در جریان جنگ چچن و بعد از فروپاشی شوروی سابق، ترکیه یکی از مهمترین حامیان جدایی طلبان چچنی در منطقه قفقاز شمالی بود بنابراین اینایده قعطعا برای روسها هم دارای تهدیدات جدی است اما فعلا روسها چندان به این تهدیدات توجه نمیکنند و بیشتر به منفعت اقتصادی این کریدور توجه میکنند. در هر صورت در در واقعیت این موضوع در رابطه با کریدور مذکور وجود دارد که منافع ملی و امنیتی ایران در تضاد با سایر بازیگران است و بازیگری که باید در این زمینه به صورت جدی ورود کند و اجازه احداث این کریدور را از کشورهای آذربایجان و ترکیه سلب کند هم ایران است. این کریدور برای امنیت ملی کشورمان یک خطر حیاتی محسوب میشود و میتواند در آینده حتی خطرات موجودیتی مانند قوم گرایی و تجریه طلبی و امنیتی و نظامی شدن منطقه را هم، برای ایران رقم بزند.
** با این اوصاف میتوانیم این برداشت را داشته باشیم که در صورت احداث و بهرهبرداری از کریدور زنگه زور، سلطه ترکیه در منطقه افزایش پیدا میکند و این موضوع به لحاظ ژئوپولتیک هم در خلاف خواست روسها است چرا که در حال حاضر دیدگاه قالب در این منطقه به مسکو تعلق دارد و با فعالیت کریدور مورد بحث موضع ترکها در منطقه تقویت میشود.
بله دقیقاً همینطور است. فعالیت کریدور «زنگه زور» برای روسها از این حیث که میتواند موجب تقویت پان ترکیسم شود یک تهدید جدی به حساب میآید اما فعلا برای مسکو منافع اقتصادی و برقرارای ارتباطات مواصلاتی اهمیت بیشتری دارد. از جهت جنگ اوکراین و مسدود شدن بسیاری از مسیرهای ارتباطی روسیه با کشورهای اروپایی و اینکه روسها احتمال میدهند که در آینده تحریمهای اقتصادی غرب به حوزههای ترنزیتی هم کشیده شود، خواهان راهاندازی این کریدور هستند. برهمین اساس هم میگویم که در شرایط فعلی برای روسها مسیرهای جایگزین از اهمیت قابل توجهی برخودار هستند. روسها در حال حاضر از این زاویه به کریدور زنگه زور نگاه میکنند و شاید تمایلی ندارند تهدیدها را دَست کم برای خودشان برجسته کنند. ضمن اینکه اعتقاد دارند اگر خودشان کنترل کریدور را در دست داشته باشند میتوانند تهدیدات گسترش ناتو به قفقاز را از بین ببرند. یا با خطر گسترش پان ترکیسم مقابله کنند. به همین دلیل فعلا در حال مدارا کردن و یا حتی همراهی با راهاندازی این کریدور هستند.
**به نظر میرسد که راهاندازی کریدور زنگه زور منافعی از باب موضوع انرژی برای ترکها به همراه داشته باشد. با توجه به این موضوع که حوزههای متعدد انرژی در جمهوری باکو وجود دارد و ترکها تمایل بیشتری برای راهاندازی کریدور مذکور دارند.
از این دیدگاه مسأله انرژی برای روسها یک تهدید بالقوه به شمار میرود. یعنی یکی دیگر از محورهایی که خوشایند روسها نیست همین موضوع انرژی است چرا که همانطور که میدانید در حال حاضر روسها با کشورهای غربی به ویژه حالا که در آستانه فصل سرما قرار داریم، دارای مشکلاتی هستند و در این میان معادلات انرژی، معادلات تعیینکنندهای محسوب میشوند. علی الخصوص در مورد جنگ اوکراین و تقابل روسیه و کشورهای غربی. علاوه براین، این کریدور هم اساساً کریدوری است که در حوزه انرژی نیز کاربردهایی خواهد داشت چرا که براساس طرحی که کشورهای ترکیه و آذربایجان دنبال میکنند زنگه زور نه تنها دارای یک مسیر جادهای یا یک مسیر ریلی است بلکه از امکان ایجاد خطوط لوله برای انتقال انرژی نیز برخودار است و چنین وضعیتی برای روسیه که میخواهد از سلاح و اهرم انرژی در برابر کشورهای اروپایی استفاده کند میتواند یک تهدید و یا دَست کم یک نقطعه ضعف جدی محسوب شود برهمین اساس هم، راهاندازی آن میتواند موجب آسیبپذیری روسها در حوزه انرژی شود. در هر صورت قاعدتاً احداث چنین کریدوری و کشیده شدن خطوط لوله میتواند به نفع ترکیه باشد و موقعیت این کشور را در تحقق بخشی به منابع وارداتی و خطوط وارداتی انرژی تنوع ببخشد. علاوه براین، این خطوط میتوانند به سمت کشورهای اروپایی نیز کشیده شود به ویژه اینکه ترکها در سالهای گذشته بر آن بوده اند که به هاب و کانون انرژی منطقه تبدیل شوند. یعنی انرژی از کشورهای مختلف منطقه ابتدا به ترکیه بیاید و از این کشور به کشورهای اروپایی ارسال شود. بنابراین از دیدگاه ترکها این یک موضوع جدی است که آن را در راستای منافع ملی خودشان دنبال کرده و در آینده هم به شکل جدیتری دنبال میشود.
** از دیدگاه شما آیا این کریدور در نهایت به سرانجام میرسد و در اینصورت ما باید به چه صورتی عمل کنیم؟ به نظر میرسد کریدور زنگه زور زمانی به ثمر میرسد که مرز باریکی که حدفاصل مرزهای ایران ارمنستان قرار دارد به خاک آذربایجام ملحق شده باشد.
اینکه آیا این کریدور احداث میشود یا خیر، به نحوه اعمال سیاست ایران در قبال این موضوع بستگی دارد. واقعیت این است با توجه به مخاطراتی که راهاندازی کریدور زنگه زور برای امنیت ملی کشورمان دارد ایران اساساً نباید اجازه راهاندازی این کریدور را صادر کند و از هر گونه تحرکی که به احداث این کریدور منتهی شود به شکل جدی جلوگیری کند. در نتیجه در شرایط فعلی این موضوع بیشتر از اینکه به طرفهای دیگر ارتباط داشته باشد بر حوزههای ژئوپلتیکی ایران، مزیتهای ترانزیتی کشورمان و حتی در حوزههایی چون صادرات انرژی تأثیرات جدی بر جای میگذارد. به همین دلیل هم، ایران اساساً نباید با احداث چنین کریدوری موافقت کند. قاعدتاً اگر ایران به شکل جدی و هوشمندانهای با این موضوع مواجه شود میتواند از این تغییر ژئوپولتیکی بزرگ در منطقه جلوگیری کرده که نه فقط در آینده نزدیک بلکه برای دههها صدههای آینده، بر موقعیت و منزلت و جایگاه ایران در منطقه اثرگذار باشد. به همین دلیل ایران نیاز به تصمیمگیری فوری، قاطع و البته همانطور که اشاره کردم هوشمندانه دارد تا بتواند از احداث این کریدور جلوگیری کند.