آرمان ملی: جنگ در استان ادلب سوریه میان نیروهای ارتش سوریه و ارتش ترکیه ابعاد تازهای پیدا کرده است. ایران، روسیه و سوریه، تاکید کردهاند که تا پاکسازی کامل ادلب از تروریستها به عملیات خود ادامه میدهند، همزمان ترکیه هم هشدار داده است، در صورتی که ارتش سوریه از خاک خود عقبنشینی نکند، عملیات تهاجمی خود را در سراسر سوریه افزایش میدهد. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران تلاش دارد با در پیش گرفتن مسیر دیپلماسی و میانجیگری، گامی در راستای کاهش تنشها بردارد. «آرمان ملی» در گفتوگو با «شعیب بهمن» کارشناس مسائل بینالملل به بررسی این مسائل پرداخته است که در ادامه میخوانید.
مناقشه ادلب میان ترکیه، روسیه و سوریه هر روز شدت مییابد. ریشههای بروز و ظهور این تخاصم در منطقه خاورمیانه چیست؟
مساله اصلی در عدم پایبندی ترکیه به توافق سوچی نهفته است. یعنی توافقی که میان آنکارا و مسکو صورت گرفته بود تا ترکیه به مرور زمان گروههای معارض سوری را خلع سلاح کند یا از منطقه ادلب خارج کند، از سوی مقامات ترکیه زیر پا گذاشته شد و معتقدم مهمترین دلیل بروز درگیری همین بود. ضمن اینکه در راهبرد کلی تر روسها تمایلشان بر این اساس است که هر چه سریعتر مساله سوریه حل و فصل شده و ناامنی، بیثباتی و درگیریهای نظامی از این منطقه رخت بر بندد. در واقع مسکو میخواهد مساله سوریه بهطور کامل از فاز نظامی خارج شده و وارد فاز سیاسی شود تا بار دیگر آتش جنگ و درگیری منطقه را در برنگیرد. در نتیجه با توجه به عدم پایبندی ترکیه به تعهدات خود در مورد ادلب و توافق سوچی، حیات و حضور نیروهای معارض سوری در منطقه ادلب و همچنین اهمیتی که این منطقه برای کشور سوریه و ثبات در این کشور دارد، روسیه ترجیح داده مستقیما در مساله دخالت کند. همین امر باعث روی دادن تحولات هفتههای اخیر شده و ترکیه و روسیه را روبهروی یک دیگر قرار داده است.
برخی ناظران معتقدند اتفاقات اخیر و بهویژه هدف قرار گرفتن ۳۴ سرباز ترکیه شرایط را به نوعی رقم زده است که تنشها میان ترکیه و روسیه از سال ۲۰۱۶ و حادثه هدف قرار دادن جنگنده روسی فراتر رفته و احتمال وقوع درگیری وجود دارد. ارزیابی شما از این مساله چیست؟
شرایط از یک لحاظ شبیه به همان برهه زمانی است، یعنی یک رویارویی مستقیم میان طرفین اتفاق افتاده که به هیچوجه قابل انکار نیست. از سوی دیگر تفاوتهایی عمده نیز با حوادث سال ۲۰۱۶ دارد. در آن رویداد پدافند هوایی ترکیه یک جنگنده روسی را هدف قرار داد و ساقط کرد و به هر حال روسیه صحنه و اوضاع را بهنحوی مدیریت کرد که به رویارویی نظامی بیشتر میان طرفین منجر نشود. این بار اما این ترکیه است که باید صحنه را مدیریت کند. به هر حال در حملات هوایی تعدادی از سربازان ترکیه کشته شدند و بهنظر میرسد که مدیریت تنش در طرف ترکیه چندان مناسب نیست. کمااینکه تحولات روزهای اخیر و پاسخهایی که ارتش ترکیه تلاش کرده به کشته شدن سربازانش بدهد، بیانگر عملکرد هیجان زده این کشور است. همین مساله میتواند شرایط را در استان ادلب پیچیدهتر کند. اگرچه نیروهای ارتش ترکیه بهصورت مستقیم به رویارویی با نظامیان روسیه نپرداختند و سعی کردند که صرفا نیروهای ارتش سوریه و محور مقاومت از جمله حزبا… لبنان را هدف قرار دهند، اما به هر روی عمل آنها نشاندهنده آن است که اقداماتی تحریکآمیز انجام میدهند. اقدامات ترکیه میتواند پاسخی متقابل را از طرف مقابل در پی داشته باشد و منطقه را به آتش بکشد. بنابراین میتوان گفت وضعیت در حال حاضر به نسبت سال ۲۰۱۶ متفاوت تر از گذشته است؛ چراکه این ترکیه است که باید بحران را مدیریت کند. آن زمان روسها به خوبی شرایط را هدایت کردند تا در نهایت اوضاع آرام شد اما ترکیه نتوانسته است این مدیریت مناسب را داشته باشد.
بهطور کلی آیا روسیه و ترکیه تمایلی به درگیری نظامی مستقیم دارند؟
نه ترکیه و نه روسیه در حال حاضر مایل نیستند که وارد یک درگیری نظامی مستقیم با یکدیگر شوند. واقعیتهای میدانی میگویند ترکیه ظرفیت لازم را برای ایفای نقش یک بازیگر موثر منطقهای ندارد. این مساله در طول سالیان گذشته بارها ثابت شده است. آنکارا بارها تلاش کرده بهعنوان رهبر یا بازیگر اول منطقه عمل کند اما هربار شکست خورده است. این کشور نهتنها نتوانسته تنش با همسایگان خود را کم کند، بلکه وارد درگیریهایی شده که هیچمنفعتی برای ترکیه نداشته است. بهعنوان مثال ترکیه مرزهای امن خود در جنوب را بهدلیل دخالت در بحران سوریه به مرزهای کاملا ناامن تبدیل کرده است. در این مناطق گروههای تروریستی در مجاورت خاک ترکیه قرار دارند. طبیعتا این وضعیت، روابط اقتصادی ترکیه با برخی کشورهای عربی مانند سوریه را کاهش داده است.
برخی تحلیلگران این اصرار روسیه برای حضور در سوریه را بخشی از سیاست خاورمیانهای این کشور و نوعی توسعه طلبی ارزیابی میکنند. به عقیده شما این حضور نشانگر چیست؟
تعبیر این مساله به توسعهطلبی منطقهای چندان نمیتواند توصیفکننده وضعیت حال حاضر سیاست خارجی روسیه باشد. عنوان دقیق تر برای این حضور در سوریه، «رقابت ژئوپلیتیک» است که در سطح بینالمللی در گذشته میان شوروی و آمریکا وجود داشت. اگرچه در سالهای دهه ۹۰ که روسیه پس از فروپاشی شوروی وضعیت به سامانی نداشت، این رقابت تا حد زیادی میان مسکو و واشنگتن فروکش کرد اما دست کم در یک دهه اخیر شاهد هستیم که حوزههای ژئو پلیتیک مورد اختلاف میان مسکو و واشنگتن، بار دیگر فعال شده است. در شرق اروپا مشاهده میکنیم که اوکراین به محل منازعه بدل گردید، در آمریکای لاتین بحران در ونزوئلا را شاهدیم و در منطقه غرب آسیا نیز سوریه، نمود عینی این اختلاف و رقابت ژئوپلیتیک است. روسیه با توجه به راهبردهای کلانی که در حوزه سیاست خارجی خود دارد و با توجه به اهداف و منافعی که چه در سطح بینالمللی و چه در منطقه غرب آسیا دنبال میکند، سوریه را مهره مهمی در بازی شطرنج خاورمیانه به حساب میآورد. به همین دلیل برای مسکو اهمیت دارد که نفوذ خود را در امتداد سواحل مدیترانه حفظ کند. از این حیث میتوان تصریح کرد که اختلافات ژئوپلیتیک میان روسیه و آمریکا هنوز در منطقه جریان دارد.
با توجه به اینکه تل آویو سیاستی برعکس روسیه را دنبال میکند، تداوم این سیاست روسیه و تشدید اختلافات سیاسی میان مسکو و واشنگتن چه تاثیری بر روابط این کشور با رژیم اسرائیل خواهد گذاشت؟
روسیه به هر حال از زمانی که بحث حضور نظامی و مستقیم خود را در سوریه مطرح کرد، مساله اسرائیل را همواره بهعنوان یک موضوع مهم در دستور کار قرار داده بود؛ به این معنا که توافقاتی میان روسیه و اسرائیل صورت گرفت مبنی بر اینکه از تصادم هوایی میان جنگندههای دو طرف اجتناب شود. در مراحل بعد نیز رایزنیهایی میان طرفین جریان داشت و دو طرف سطح تنش را کنترل میکردند. واقعیت آن است که روسیه در اسرائیل دارای منافعی است که نمیشود اهداف و منافع آن را در منطقه نادیده گرفت. در عین حال مساله اسرائیل و رابطه با اسرائیل مانع از آن نشده است که روسیه بخواهد به سایر بازیگران بیاعتنایی کند. همانطور که رابطه با ایران نیز سبب نشده است که مسکو، همکاری با اسرائیل را کاملا کنار بگذارد. روسیه تلاش میکند منافع خود را در سوریه و در کل منطقه از طریق تعامل با بازیگران مهم منطقهای حفظ کند و از همین رو از تعارض با کشورهای منطقه اجتناب میکند. روسیه تلاش دارد تا روابط خوب خود را با همه طرفها حفظ کند، بنابراین رویکرد اصلی این کشور را باید تعاملی دانست. به همین دلیل این کشور موفق شده است که تعارضهای منطقهای را از طریق تعامل حل و فصل کند. با توجه به اینکه اسرائیل نیز بازیگری تاثیرگذار در منطقه به حساب میآید، سیاست مسکو در قبال تل آویو نیز بر همین اساس است. این بیطرفی مثبت روسیه تاکنون برای منطقه خاورمیانه نتایج مساعدی داشته است.
با توجه به اینکه ایران روابط مثبتی با روسیه و ترکیه دارد، میانجیگری تهران میتواند کاهشدهنده تنشهای منطقه باشد؟
به دو دلیل میتوان میانجیگری ایران را حائز اهمیت و مؤثر دانست. در وهله اول نقش و موقعیت برجسته ایران در مساله سوریه میتواند تعیینکننده باشد؛ چرا که ایران بهعنوان یک بازیگر مهم در بحران سوریه قابلیتهای زیادی دارد و همین مساله میتواند اهمیتی دو چندان به میانجی گری ایران ببخشد. در وهله دوم، ایران هم با روسیه هم با ترکیه و هم با سوریه روابط نزدیکی دارد و قاعدتا این روابط میتواند در این مساله که ایران بهعنوان یک میانجی مثبت وارد عمل شود، بسیار مؤثر خواهد بود. به هرروی پیشنهاد برگزاری نشست رؤسای جمهور سه کشور ایران، روسیه، ترکیه در تهران یا اصفهان یکی از محورهای همین دیپلماسی میانجی گرایانه ایران است و نشان میدهد که در روزهای آتی، علاوه بر این نشست که در دستور کار است میبایست وزارت امور خارجه بهویژه در حوزه دیپلماسی رویه فعالتری را در پیش گیرد. ایران اگر بتواند دیپلماسی خود را فعالتر کند میتواند گامهای قابل توجهی در راستای کاهش سطح تنش در منطقه خاورمیانه بردارد.
نقش سیاست خارجی ترکیه را در تشدید این تنشها چگونه ارزیابی میکنید؟
در حال حاضر ترکیه در مسیر یک انتخاب استراتژیک قرار گرفته است. این کشور یا باید از سیاست داخلی خود برای سیاست خارجی هزینه کرده یا سیاست خارجی جدیدی را برای خود تعریف کند که در آن مسائل و مصالح داخلی نقشی نداشته باشند. اردوغان عادت کرده است که هر زمان در داخل ترکیه با بحران پیچیدهای مواجه شد، آن بحران را با برجستهسازی یک موضوع در سیاست خارجی رفع کند. اینبار اما این برنامه جواب نمیدهد زیرا تلفات بالای نظامیان ترک روی افکارعمومی و احزاب مخالف اردوغان تاثیرگذار خواهد بود و به تعبیر بهتر، اینبار سیاست خارجی تبدیل به بحران شده و در سیاست داخلی اثرگذار خواهد بود. مشکل اساسی دیگر در ترکیه، مشخص نبودن تکلیف سیاست خارجی این کشور است. ترکیه بهصورت سنتی بهعنوان عضوی از بلوک غرب شناخته میشود اما در سالهای گذشته، غرب حمایتی از ترکیه نکرده است. در مواقع حساس هم ناتو حاضر نشده از آنکارا حمایت کافی کند، به همین دلیل ترکیه باید مراقب باشد روسیه را نیز از دست ندهد. ترکیه برای خروج از وضعیت موجود باید روابط خود را با قدرتهای بزرگ بار دیگر تنظیم کرده و با قدرتها و کشورهای منطقهای نیز وارد همکاری شود.
همکاری ترکیه با شبه نظامیان معارض همواره مورد انتقاد بوده است. چرا آنکارا از این روند دست نمیکشد؟
دولت ترکیه برای ایفای نقش در تحولات منطقه غرب آسیا راههای گوناگونی را پیموده است از صدور الگوی مدیریتی حزب عدالت و توسعه گرفته تا افزایش همکاریهای اقتصادی یا پیشگیری رویه نو عثمانی گری در سیاست خارجی خود که سعی بر مداخله در امور سیاسی کشورهای منطقه کند. که نتیجه آن گرفتار شدن در بحرانهای منطقه ای بهویژه بحران سوریه بوده است که از سال ۲۰۱۱ تاکنون بیش از ۹ سال است که درگیر این موضوع است. مداخلهها حتی هیچدستاوردی برای ترکیه نداشته است و برای این کار از روشهای مختلفی مانند ایجاد گروههای نیابتی در دو حوزه استفاده کرده است. نخست گروههای ایدئولوژیکی که دولت ترکیه خواستار ارتباط با گروههای اخوانی در سوریه بوده اما بهدلیل فعالیت گروههای اخوانی در حوزه مذهبی و ارتباطات مسالمت آمیز ، ناگزیر دولت ترکیه برای انجام اقدامات میدانی به سمت گروههای تروریستی گرایش پیدا کرده است. در سالهای گذشته نیز منابع غربی بر همکاری ترکیه با تروریستهای داعش ، جبهه النصره و احرارالشام اذعان داشتهاند. امروزه نیز دولت ترکیه بهعنوان یکی از حامیان گروههای تروریستی در ادلب سوریه حضور دارد و برای اینکه بتواند در تحولات منطقه بهویژه تحولات سوریه سهیم باشد از گروههای تروریستی حمایت میکند. اردوغان برای فشار بر اروپاییها و جلب حمایت آنها اقدام به بازگشایی مرزهای خود برای عبور مهاجران به سمت کشورهای غربی کرده است.
یکی دیگر از مسائل تعیینکننده در تنشهای فعلی مساله مهاجران است. در این زمینه بهنظر اقدام ترکیه در باز کردن مرزها چه تاثیری بر روند اتفاقات خواهد گذاشت؟
اقدام دولت ترکیه مبنی بر باز کردن مرزهای شمالی خود برای ورود مهاجران به اروپا درگذشته و در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ صورت گرفته بود. که باعث روانه شدن سیل عظیمی از مهاجران به کشورهای اروپایی شد و آنها را با چالشی بزرگ مواجه کرد. هجوم مهاجران به اروپا اختلافات بسیاری میان اروپاییها نیز ایجاد کرد. این اقدام اردوغان یک نوع باج گیری سیاسی از کشورهای غربی است. ترکیه اروپاییها را تهدید کرده است که اگر در مقابل روسیه از او حمایت نکنند مرزهای خود را به روی مهاجران باز میکند و این کار را هم کرد. اگرچه اردوغان در سالهای گذشته با استفاده از این تهدید توانست توافقنامه ای با اتحادیه اروپا برای دریافت کمکهای اقتصادی دریافت کند. اما در حال حاضر شرایط پیچیده تر از گذشته است و اروپاییها و حتی آمریکاییها تمایلی برای وارد جنگ شدن با روسیه را ندارند. از سوی دیگر اروپاییها با توجه به بحران ایجادشده قبلی ، آمادگی مقابله با چنین تهدید ترکیه را دارند. باج گیری اردوغان نمیتواند خیلی کارساز باشد.
سیاست منطقهای ایالات متحده چه تاثیری در این وضعیت میتواند داشته باشد؟
بخشی از این مهاجران که به آنها اشاره شد، همان تروریستهای مستقر در سوریه هستند و ورود آنها به کشورهای اروپایی امنیت غربیها را به خطر میاندازد و بهطورقطع اروپاییها بهطورجدی با ورود مهاجران مقابله خواهد کرد و این موضوع روابط سیاسی ترکیه با کشورهای اروپایی را نیز وارد تنش خواهد کرد. آمریکا نیز در این شرایط از اوضاع منطقه به نفع خودش استفاده خواهد کرد و هرچقدر اوضاع منطقه ملتهبتر باشد فرصت حضور نظامی آمریکا در منطقه بیشتر خواهد بود. تنشزا شدن روابط ترکیه و روسیه به نفع آمریکا بهطور خاص برای فروش تسلیحات در منطقه است.